فرنگ بدون روتوش/ دانشجویان لارستانی آمریکا، هلند، کانادا و سنگاپور از شرایط تحصیلی و زندگی خود می‌گویند

مجله قدمگاه و سایت آفتاب لارستان: بارها از منابع و تریبون های مختلف درباره وضعیت دانشگاههای خارج و دلایل مهاجرت نخبگانمان به آن مراکز سخن شنیده ایم. این بار بنا داریم یک مباحثه‌ی فرامرزی و ناهمزمان، با برخی از دانشجویان فرهیخته لارستانی حاضر در کشورهای پیشرفته جهان، این ویژگی ها را واضح تر جویا شویم. تلاش شد تا نمایندگانی از سه قاره آسیا، اروپا و آمریکای شمالی در این مباحثه حاضر باشند. «منصور عطایی» از جوانان آبرومند اهل «دهکویه»، در کانادا زندگی می کند. «حامد کراماتی» از فرهیختگان شهر «اوز» است که در سنگاپور به تحصیل می پردازد. «امین کرم نژاد» از جوانان فاضل لاری است و در کشور هلند روزگار می گذراند و بالاخره یک زوج دانش پژوه لاری، «محمد جواد نجف پناه و سحر قوی»، کشور آمریکا را برای زندگی و تحصیل خود برگزیده اند. سه نکتۀ مهمی که در کلام این دانشوران لارستانی دستگیرمان شد؛ تواضع، ادب و دقت در کلام بود. به شما پیشنهاد می‌شود تا انتها این مباحثه را مطالعه بفرمایید.

لطفا از رشته ، دانشگاه و شهر محل تحصیلتان بگویید.
منصور عطایی:
مهندسی مکانیک، مقطع دکترا، دانشگاه واترلو، شهر واترلو، کانادا.
سحر قوی:
مهندسی شیمی، مقطع دکترا، دانشگاه ایالتی نیومکزیکو، شهر لاس کروسس، ایالت نیومکزیکو.
حامد کراماتی:
مهندسی پزشکی ، مقطع دکترا، دانشگاه ملی سنگاپور، در شهر سنگاپور.
امین کرم نژاد:
مکانیک (محاسباتی) دانشگاه صنعتی دلفت، شهر دلفت، هلند{البته ایشان تمایلی ندارند که بگویند مشغول گذراندن مقطع فوق دکتری هستند.}
محمد جواد نجف پناه:
بایواینفورمتیک، مقطع دکترا، دانشگاه ایالتی نیومکزیکو، شهر Las Cruce (لاس کروس) مشغول ادامه تحصیل در دوره دکتری به همراه همسرم هستم.
چند وقت هست که در این کشور ساکنید؟
منصور عطایی:
دو ماه دیگه میشه چهار سال.
سحر قوی:
دو سال و نه ماه.
حامد کراماتی:
مجموعا حدود شش سال در سنگاپور زندگی کردم.
امین کرم نژاد:
شش سال.
محمد جواد نجف پناه:
حدود دوسال و سه ماه .
آیا آمار کلی یا دقیقی از دانشجویان و اساتید ایرانی حاضر در دانشگاهتان دارید؟
امین کرم نژاد:
آمار دقیق ندارم اما چهار استاد ایرانی می شناسم در »دلفت« و ایرانی های مشغول در مقطع لیسانس، فوق و دکتری فکر کنم ٢٠٠-٢۵٠ بشه.
محمد جواد نجف پناه:
چند تا استاد ایرانی تو دانشگاه ما هستند که من دوتاشون رو می شنا سم از گروه مهندسی شیمی هستند. دانشجوهای ایرانی هم حدوداً ٧٠ نفری می شیم که همه دکترا و ارشد هستند. یه تشکل دانشجوهای ایرانی هم داریم که پل ارتباطی ایرانی های این شهر هست.
حامد کراماتی:
آمار دقیقی ندارم. ولی فکر می کنم تعداد ایرانی های دانشگاه ملی سنگاپور زیر ٣٠ نفر باشه که همگی دانشجوی دکترا هستند. تقریباً همین تعداد دانشجو هم در دانشگاه صنعتی » نانیانگ« هستند. من استاد ایرانی نمی شناسم. البته تعدادی از دانشجویان سابق به عنوان فوق دکترا یا به صورت قراردادی بم مشغول کار پژوهشی و بعضاً تدریس هستند.
سحر قوی:
در حال حاضر سه استاد ایرانی هستند که در سه رشته مهندسی شیمی، عمران و صنایع تدریس می کنند. یکی از استادان مهندسی شیمی هم که ایرانی بود، دو سال پیش بازنشسته شد. تعداد دانشجویان هم حدود ۶٠ تا
هست.
منصور عطایی:
«واترلو» یکی از شهرهاییه که تو کانادا معروفه به ایرانی زیاد داشتن. فقط تو دپارتمان مکانیک ما ، ۵ تا استاد ایرانی داریم و شاید بالای ٣٠ نفر دانشجوی ایرانی. کل دانشگاه هم با تخمین من بیش از ٢٠٠ نفر دانشجوی ایرانی داره.
از جهت علمی، فرهنگی و رفاهی دانشگاه شما چه تفاوت هایی با دانشگاهی که در ایران تشریف داشتید، دارد؟
امین کرم نژاد:
تفاوت علمی بیشتر مربوط به امکانات دانشگاه میشه تا کیفیت اساتید. بودجه تحقیقاتی که هر گروه داره، خیلی بیشتره. به راحتی میتونی مثلاً به کنفرانس¬های مختلف در کشورهای مختلف بری درحالی که در ایران، جتی هزینه کنفرانس¬های داخلی رو دانشگاه نمی¬داد.
فرهنگی: نکته جالب که من خوشم اومد رابطه صمیمی بین استاد و دانشجو هست. حداقل در مقطع دکترا دانشجو و استاد همدیگه رو به اسم کوچک صدا می کنن و استاد بیشتر تو رو مثل یه همکار می بینه تا دانشجو. برخورد کارمندهای دانشگاه و سیستم اداری هم بسیار محترمانه هست با دانشجو. در صورتی که به شخصه در ایران تجربههای بدی داشتم از معدودی از کارمندان و اساتید. البته کلاس های مختلف ورزشی و موسیقی و … هم جای خود دارن و بسیار گسترده تره.
رفاهی هم در کل بهتر هست. خوب دانشگاه های ایران خوابگاه در اختیار می ذارن ولی اینجا باید ازفاندیی (پولی) که دریافت می کنی خودت خونه تهیه کنی. اما مثلاً هزینه پرینت؛ بخشی از رفت و آمد؛ کمک هزینه برای مثلاً استفاده از امکانات ورزشی، رو دانشگاه می ده.
محمد جواد نجف پناه:
علمی: من فارغ التحصیل دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران هستم. به نظرم در حال حاضر سطح علمی شاید از نظر تئوری تفاوت چندانی نداشته باشه اما از نظر پروژه های اجرایی تفاوت بسیار زیاد هست. اساتید و دانشجوهایی که واقعاً تلاش می کنن می تونن ایده های جدید رو مطرح کنن و از دولت بودجه دریافت کنن. بطور کلی ، اینجا علم رو تولید و بهره برداری می کنن و ما براحتی اینو با چشم می بینیم.
فرهنگی: به نظر متفاوت فرهنگی بسته به ایالت و حتی شهر درآمریکا متفاوت هست. مردم شهر »لاسکروسس« و دانشجوهای دانشگاه ، بطور کلی برخورد اجتماعی خوبی دارن و با ما خیلی مهربون هستن و خیلی خیلی کم برخورد نژادپرستانه تو این شهر شنیدیم. خیلی به حقوق اجتماعی همدیگه احترام میزارن ،مثلاً واسه معلولین بسیار احترام قائل هستن و بهترین امکانات رو براشون فراهم میکنن.
دانشگاه تهران هم من تاجایی که یادم هست دانشجوی بینالمللی داشت از کشورهای اطراف و تو خوابگاه و دانشگاه با هم برخورد داشتیم و به هم احترام می ذاشتیم. از نظر نظم و انضباط کاری و اداری و مسئولیتی که هر کارمند داره، اینجا فوق العاده پیشرفته تر هست و سیستم اداری و حتی کاغذ بازی اداری سرعتش بالاتره. قوانین رانندگی و پارکینگ هم به نظر من، مردم اینجا خیلی بهتر از تهران رعایت میکنن بویژه احترام واقعی(حق تقدم) به عابر پیاده خصوصاً معلولین.
رفاهی: خوب اینجا با حقوق دانشجویی،میشه بهتر از خیلی کارمندان ایرانی زندگی کرد. دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در زمان ما واقعاً با مشکل مالی، برخورد می کرد و با کمترین امکانات پروژه و پایان نامه رو انجام می داد. اما اینجا علاوه بر احترام خاصی که می زارن به دانشجوهای دکترا، از بهترین و به روزترین فن آوری، نرم افزار و مواد آزمایشگاهی می تونید در پروژه ها استفاده کنید. اینجا پنج روز در هفته واقعاً همه مشغول کار و درس خوندن هستن و دو روز تعطیلی آخر هفته هست که واقعا میشه تفریح و مسافرت یه روزه رفت و خستگی درکرد با دوستان و خانواده. از نظر امکانات ورزشی و بیمه هم یه هزینه ثابت از حقوق همه دانشجوها کسر میشه، ولی در عوض امکانات بسیار عالی داره. کتابخونه اینجا خیلی به روز نیست ؛ ولی اگه کتاب یا مقاله ای بخوای که جدید چاپ شده و گرون هست باید درخواست بِدی و برای شما فراهم می کنن.
ولی از همه این قضایا که بگذریم بحث بعد از فارغ التحصیلی در ایران و اینجاست. متاسفانه در ایران مشکل بیکاری در رشته تخصصی وجود داره ولی اینجا مشکل بیکاری تقریبا حل شده و هرچه رزومه قوی تری داشته باشی کار بهتر و درآمد بهتری خواهی داشت.
حامد کراماتی:
علمی: اول اینکه (من باب مقایسه) من فارغ التحصیل دانشکده مکانیک دانشگاه صنعتی اصفهان هستم. سطح علمی هم شامل بخش های مختلف هست که به صورت جدا گانه عرض می کنم.
سیلابس درسی: مواردی که تدریس می شه معمولاً علم روز هست و اساتید (در مقطع ارشد و دکترا) علاوه بر اصول اولیه، سعی دارند که از مقالاتی که در دهه اخیر منتشر شده استفاده کنند. البته سواد تئوری دانشجویان کارشناسی اینجا و دانشگاه سابقم تقریبا در یک سطحه.
روش تدریس: کلاس ها دوستانه تر اداره می شه. احترام متقابل رعایت می شه. سختگیری هایی که در اداره کلاس توی دانشگاه صنعتی اصفهان می دیدم، اینجا دیده نمیشه.
امکانات آموزشی و پژوهشی: تقریباً تمام کلاسها ویدئو پروژکتور، چندین نمایشگر و رایانه دارن. کتابخونه بسیار مجهزه. تمام دانشجویان و کارکنان علمی به تقریبا همه مقالات دسترسی دارند. تجهیزات آزمایشگاهها کامله و پول زیادی برای به روز نگه داشتن اونها هزینه می شه. دولت و مؤسساپژوهشی به اساتیدی که پروپوزال خوبی بدن بودجه های خوبی می دن و البته از اونها انتظار بازدهی بالا دارند. به خاطر همین، فشار کاری روی اساتید (بویژه) بر سنگاپوری ها بالاست. بالطبع فشار کار روی دانشجوها هم زیاد میشه. انتظار زیاده و تعادل کار و زندگی خیلی جالب نیست، خیلی ها تا دیروقت کار می کنن.
سطح پژوهش ها: سطح پژوهش ها، هم از نظر موضوع و هم از نظر کیفیت کار، به مراتب بالاتر از ایرانه. (البته برخی از پژوهش ها در ایران سطح بسیار بالایی دارن.) سنگاپوری ها به شدت علاقه مند به رعایت استانداردهای جهانی هستند.
فرهنگی: تفاوت فرهنگی با ایران زیاده ولی عادت کردن بهشون سخت نیست. مردم ، بسیار مؤدب هستند. رعایت قانون حرف اول رو می زنه. مردم به صورت معمول وجدان کاری دارند. به علت چند فرهنگی بودن این شهر-کشور (این کشور مخلوطی است از نژاد چینی، مالایی و هندی) تفاوت های فرهنگی تا جایی که در چارچوب قانون باشن، محترم شمرده میشن. مردم اینجا نژادپرست نیستند.
رفاهی: امکانات خوابگاه خوبه. هزینه خوابگاه و غذا (حتی در غذاخوری دانشگاه) به عهده دانشجوهاست. در کل هزینه زندگی زیاده ؛ ولی حقوق دانشجوی دکترا به قدری هست که این هزینه ها رو پوشش بده (در حد زندگی دانشجویی). سطح زندگی دانشجویی اینجا از سطح زندگی خوابگاهی در دوره کارشناسی خودم نسبتاً بیشتره. بیمه و امکانات دیگه مانند چیزیه که دوستان گفتن.
سحر قوی:
از نظر علمی تجهیزات آزمایشگاهی خیلی بهتری در اختیار دانشجو قرار داره، از نظر درسی و نحوه تدریس بیشتر به جنبه عملی توجه میشه و نه تئوری.
از نظر فرهنگی دانشجو مهمتر از استاد هست و احترام باید بیشتر به دانشجو گذاشته بشه و در صورت مشاهده هر گونه تبعیض برخورد جدی با استاد صورت می گیره.
از نظر رفاهی برای دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی، خیلی بهتر از ایران هست، دانشجویان در کنار درس کار می کنند و حقوق می گیرند که این حقوق برای زندگی و مخارج تحصیل کافی هست.
منصور عطایی:
از لحاظ علمی وجه تمایز عمده اش امکانات آزمایشگاهی و بودجه پژوهشیه که به ویژه تو رشته های مهندسی به خاطر ارتباط گسترده با صنعت به وجود اومده. ضمن اینکه دانشگاه »واترلو « برای دانشجوهای لیسانس طرحی به اسم طرح» کواپ « داره که دانشجوها یک ترم درس می خونن و یه ترم کار می کنن که این طرح دانشگاه واترلو رو خیلی خاص و مخصوصاً تو رشته های مهندسی پر آوازه کرده.
از لحاظ فرهنگی: این دانشگاه سعی داره تنوع نژادی، فرهنگی، ملیتی و … داشته باشن و واقعا هم هفتاد و دو ملت رو میشه اینجا دید و انواع و اقسام برنامه های فرهنگی، توش برگزار میشه.
از لحاظ رفاهی هم اینکه اگر چه دانشگاه خیلی جای تفریح نیست ولی با بودجه ای که دانشجوها می گیرن خیلی از دغدغه های مالی که دانشجوهای تحصیلات تکمیلی تو ایران دارند اینجا وجود نداره دانشجوها به راحتی می تونن هم بودجه و هم زمان کافی برای تفریح داشته باشن.
برخورد با دختران و پسران مسلمان و مذهبی در دانشگاه چطور است؟
امین کرم نژاد:
هلند چون کشوری هست که مهاجرهای زیادی از کشورهای مسلمان داره، برخورد با خانم های مسلمان هیچ تفاوتی با دیگر ادیان نداره و دین و اعتقادات فرد و پوشش، حداقل در محیط دانشگاه اصلاً مهم نیست.
محمد جواد نجف پناه:
قبلا هم عرض کردم شهر به شهر، این مسئله متفاوت هست. ولی خوشبختانه در این شهر و دانشگاه به اعتقادات هم احترام می ذارن و تبعیض قائل نمیشن. کلاً بحث و گفتگوی سیاسی و مذهبی در محیط دانشگاه یه جورایی منع شده و هیچ کس حق توهین و بی ادبی به اقلیت ها رو نداره و میشه از نظر قانونی شکایت هم کرد.
حامد کراماتی:
١۵ درصد جمعیت سنگاپور مسلمان هستند. بنابرین نه تنها مشکلی با مسلمونا ندارن، بلکه تمهیداتی هم هست. البته این تمهیدات برای تمام ادیان هست. البته افراط دینی و توهین به دیگر ادیان و عقاید تحمل نمیشه. صحبت های سیاسی قابل قبول نیست. در کل اگه کسی به حقوق بقیه احترام بذاره ،کسی کاریش نداره.
سحر قوی:
اینجا کسی به صورت قانونی حق نداره در مورد دین و مذهب کسی بپرسه چون یک نوع تبعیض تلقی می شه. آزادی دین وجود داره و برخورد با همه ادیان طبق قانون دانشگاه یکسانه.
منصور عطایی:
همان طور که در جواب سوال قبلی گفتم چون تنوع فرهنگی توی دانشگاه و کلاً توی کانادا به عنوان یک ارزش تلقی میشه و مردم هم آدمها با فرهنگ های متفاوت زیاد دیدن، حداقل تا جایی که من دیدم هیچ مشکل خاصی وجود نداره و خیلی هم احترام می ذارن.
آیا آزادی بیشتری در کلاس دارید؟ مثلا نوع نشستن، غذا خوردن، خوابیدن …
امین کرم نژاد:
فکر کنم بخشی از این سوال رو در یکی از پرسش های قبلی جواب دادم. والا نشستن ایناتفاوتی با ما نداره .
دکتر سحر قوی:
آزادی در کلاس اینجا خیلی بیشتر هست، البته خوابیدن در کلاس جالب نیست و معمولاً من ندیدم، ولی غذا خوردن مشکلی نداره مگر اینکه جزو قانون اون اتاق خاص باشد که خوردن ممنوع باشه مثلا کلاس هایی که رایانه دارند ،محدودیت بیشتر هست. من همه مدل نشستن دیدم.
حامد کراماتی:
هر کاری که باعث ضایع شدن حقوق دیگران نباشه و البته با نفس حضور در کلاس مغایرت نداشته باشه (مثل خوابیدن! که فکر می کنم مزاح کردین) مانعی نداره. مثلاً خوردن آب، قهوه یا ساندویچ اگر اخلالی در کلاس ایجاد نکنه مشکلی نداره.
محمد جواد نجف پناه:
بله، به نظر من آزادی در کلاس های اینجا بیشتره و خوردن غذا و نوشیدنی عادی هست ولی تا حالا ندیدم کسی بخوابه تو کلاس.
منصور عطایی:
غذا خوردن سر کلاس آزاده، بستگی به نوع کلاس هم داره. کلاً اینجا دانشجوها آزادی و قدرت بیشتری دارن.
آیا جملۀ «خسته نباشید» آنجا هم به کار می رود؟!
امین کرم نژاد:
نه این جمله بکار نمی ره.
سحر قوی:
خیر این جمله بکار نمی ره.
محمد جواد نجف پناه:
نه این جمله کاربردی نداره، استاد خودش رأس ساعت درس رو تموم می کنه.
حامد کراماتی:
اگه دانشجویی نخواد سر کلاس بمونه، کلاس روترک می کنه. چرا باید بگه خسته نباشین؟ در ضمن معمولا دانشجوها دوست دارن تا آخر کلاس بمونن؛ هم به خاطر ادب هم شاید چون دارن شهریه میدن و به ازای هر ترم اضافه ،کلی باید پول بدن.
منصور عطایی:
اینجا کلاس ها سر ساعت شروع میشه و استاد باید سر ساعت تموم کنه. حتی دو دقیقه هم اگه استاد بخواد بیشتر طول بده غیر عادیه و ممکنه دانشجوها شاکی بشن و از اون طرف هم تا زمانی که جزء وقت قانونی کلاسه ، اگه دانشجو انتظار داشته باشه کلاس تموم شه غیر عادیه.
آیا در مناسبت های فرهنگی سیاسی آن کشورها، در دانشگاه مراسمی گرفته می شود؟ یا شخصیتی برای سخنرانی دعوت می شود؟
امین کرم نژاد:
دانشگاه خیلی سیاسی نیستش. بیشتر فرهنگی هست و علمی. برای مثال در دانشگاه انجمن های زیادی وجود داره. انجمن ایرانی ها هست که مراسم سنتی خودمون رو برگزار می کنن. مراسم خاص خودشون هم دارن .مثلا برای ایام کریسمس، یا سال نو چینی ها و مراسم هندی ها. شخصیت های هم که دعوت میشن معمولا علمی هستن. مثلاً در قالب سخنرانی های TED . شخصیت سیاسی تا حالا ندیدم دعوت بشه .
سحر قوی:
مراسم معمولا فرهنگی هست و بنا بر مراسم، هر انجمن برنامه ای ترتیب میده که شرکت در اون، معمولاً برای عموم آزاد هست.
حامد کراماتی:
مناسبت های فرهنگی تماماً دانشجویی هستن. یعنی دانشجوها این برنامه ها رو اداره می کنن. سخنرانی فقط برای سمینارهای تخصصی هست. مسئولین حکومتی (از هر رده ای) معمولاً فقط در مراسم خیلی رسمی حاضر می شن و فقط در مواردی که در تخصصشون هست ، ممکنه سخنرانی مختصری بکنن.
محمد جواد نجف پناه:
مناسبت های زیادی می گیرن ولی از شخصیت سیاسی، تا الان نشنیدم دعوت کنن. شاید سناتور ایالت یا شهردار رو دعوت کنن. سخنرانی و دعوت از اساتید و دانشمندان دانشگاه ها و موسسات معتبر خیلی باب هست و همه گروه ها این کار رو می کنن.
منصور عطایی:
آره. تشکل های دانشگاه برنامه می ذارن که معمولاً زیاد هم استقبال نمیشه. نخست وزیر هم بیاد، زیاد کسی نمیره مگر دانشجوها و انجمنهایی که درس و کارشون مرتبط باشه.
آیا در آن کشور هم اساتید از دانشجوها مقاله می خواهند که بعد اسم اول مقاله خودشان باشند؟!
دکتر امین کرم نژاد:
برای فارغ التحصیل شدن داشتن مقاله لازمه. ترتیب اسم بر اساس میزان همکاری در نوشتن مقاله هست. معمولاً اول اسم دانشجو میاد بعد اسم استاد.
سحر قوی:
برای فارغ التحصیلی در مقطع دکترا حتما باید مقاله داشت و معمولا اسم استاد به عنوان آخرین اسم میاد.
محمد جواد نجف پناه:
اینجا معمولا اسم دانشجوها اول مقاله هست.
حامد کراماتی:
مقاله که حتما می خوان. ولی اسم دانشجو به عنوان نویسنده، اول نوشته می شه.
منصور عطایی:
بستگی به استاد هم داره، اساتید جوون ممکنه مقاله براشون مهم باشه. ولی در کل زیاد هدف از از پژوهش، مقاله دادن نیست. حتی برای دفاع دکترا هم مقاله دادن شرط نیست.
آیا از زمانی که در این دانشگاه مشغول به تحصیل شدید مجبور هستید(به نسبت دانشگاه ایران) خیلی بیشتر درس بخوانید ؟
امین کرم نژاد:
نحوه درس خوندن برای من متفاوت نبود.
سحر قوی:
درس خوندن خیر ولی کار آزمایشگاهی خیلی بیشتره.
محمد جواد نجف پناه:
درس خوندن تقریباً یکی هست و برای نمره خوب باید واقعاً درس خوند در طول ترم. ولی پروژه ها بسیار وسیعتر و پیچیده تر از ایران هستند.
حامد کراماتی:
مقدار درس خوندن خیلی فرقی نکرده.
منصور عطایی:
خیلی کمتره.
مزاحمت های خیابانی و نگاه های بد مردان به جنس مخالف چقدر هست؟
دکتر امین کرم نژاد:
من در این مدت شش سال حتی یک مورد هم ندیدم.
حامد کراماتی:
هیچ موردی از مزاحمت خیابانی مشاهده نکردم و نشنیدم. حتی پوسترهایی در مترو و اتوبوس دیدم که از طرف پلیس نصب شده بوده که به خانم ها توصیه می کرد در صورت تجربه تعرض در خیابون و مترو و اتوبوس به هیچ وجه فکر نکنن مقصرن و با شدت شکایت کنن و از مردم و پلیس کمک بخوان.
محمد جواد نجف پناه:
حقیقتش اینجا شاید حجاب وجود نداشته باشه ولی حریم شخصی واقعا جدی هست و رعایت میشه. هم واسه خانوما و هم واسه آقایون. ولی بالاخره آدمهای بد هم تو همه جوامع پیدا میشن ، که مزاحمت ایجاد کنن ولی تعدادشون خیلی محدوده.
سحر قوی:
من فقط در ایران این موضوع رو دیده بودم .
منصور عطایی:
تقریباً نیست. این قدر غیر عادیه که اگر کسی همچین رفتاری بکنه جرم تلقی میشه و به راحتی طرف ممکنه پلیس رو خبر کنه.

شنیده ام در کشورهای پیشرفته انسجام و همبستگی اجتماعی و کمک به همنوع کمرنگ هست و کسی کاری به کار کسی ندارد. درست است؟
امین کرم نژاد:
اتفاقاً کاملا برعکس. کمک کردن به افراد مسن یا کسایی که مشکل دارن بسیار زیاده. خود من روز اولی که رسیدم ساک های سنگینی داشتم. در قطار و برای بالا پایین بردن اونها چندین نفر بدون اینکه من چیزی بگم، بهم کمک کردن.
حامد کراماتی:
موافق کمرنگ بودن انسجام در کشورهای پیشرفته نیستم. اگر نیاز به کمک داشته باشی یا ازشون بخوای بهت کمک می کنن. در ضمن موسسات خیریه زیادی هم وجود داره.
محمد جواد نجف پناه:
اتفاقاً کاملا اشتباه به عرضتون رسوندن. آمریکا علاوه بر اینکه سازمانهایی برای کمک به نیازمندان، کسانی که سرپرست ندارن، معلولین، وکسانی که حقوق سالانه شون پایین هست کمک مالی و تسهیلاتی ارائه میده. مردم هم خودشون کمک می کنن به دیگران و اسمش هم دونیشن (Donation) هست. واسه بیماران سرطانی یا سایر بیماری ها هم قبض هایی دیدم تو فروشگاه ها که می تونی کمک کنی.
سحر قوی:
اینجا اصلا این طور نیست، مردم خیلی به همنوعان خودشون کمک می کنند و در همه جا صندوق هایی برای کمک وجود داره.
منصور عطایی:
مشکل بزرگ اینه که اینجا کسی برای برآوردن نیاز هاش به بقیه نیاز نداره و همه چیز تقریباً فراهمه. اما اگه کسی به کمک نیاز پیدا کنه ،واقعا مردم مهربون هستن و دریغ نمی کنن.
آرایش زن ها و دخترها در آنجا چطور است؟
امین کرم نژاد:
استفاده از لوازم آرایش کمتر هست و سادگی در پوشش بسیار زیاد.
حامد کراماتی:
خانم ها غالبا در محیط کار آرایش غلیظ ندارن. توی خیابون هم همینطور. ولی اگر کسی علاقه داشته باشه آرایش غلیظ داشته باشه هم کسی مزاحمش نمیشه. آرایش یه مساله کاملا شخصی تلقی می شه. در اینجا خیلی از مردها هم گوشواره می ندازن و موهاشون رو رنگ می کنن.
محمد جواد نجف پناه:
آرایش و زیوآلات در قشر دانشگاهی خیلی مطرح نیست. بطور کلی اینجا خانم های مسن، بیشتر آرایش می کنن نسبت به دخترای جوون.
سحر قوی:
به نظر من این یک چیز کاملا شخصی هست و ظاهر هر فرد هیچ ربطی به کسی ندارد. همه برای هم احترام قائل هستند.
منصور عطایی:
زیاد نیاز به آرایش ندارن و زیاد هم مرسوم نیست مگر در مراسم خاص.
آیا مردم تمایلی به شب نشینی و تا نصف شب بیدار ماندن دارند؟
دکتر امین کرم نژاد:
آخر هفته ها و روزهای تعطیل بله
حامد کراماتی:
آخرهفته ها، تا حدی.
محمد جواد نجف پناه:
مردم شهر ما در طول هفته شب ها زود میخوابن و صبح ها هم زود بیدار میشن و بکار روزمرشون میرسن. اما آخر هفته ها و یا تعطیلات شب ها رو با دوستان و خانواده می گذرونن و حداکثر تا دوازده ، یک شب تموم میشه شب نشینی شون.
دکتر سحر قوی:
بیشتر مردم ، شب زود می خوابند؛ چون باید صبح زود سر کار باشند
منصور عطایی:
نه، زود می خوابن. آخر هفته ها و برنامه های دور همی شاید.
شنیده ام به شهروندانی که بیکارند و وضعیت مالی مناسبی ندارند حقوق می دهند. درست است؟
امین کرم نژاد:
بله، اینجا حقوق بیکاری میدن برای یه مدت مشخص. اما فرد باید فعال باشه و دائما دنبال کار بگرده و با اداره کاریابی در ارتباط باشه و گزارش بده
حامد کراماتی:
فکر نمی کنم در سنگاپور به شهروندان خودشون حقوق بیکاری بدن. به خارجی ها که مطمئنم نمی دن.
محمد جواد نجف پناه:
آره کاملا درسته. اداراتی وجود داره که از بودجه دولتی به افراد نیازمند کمک مالی می کنن و حقوق میدن و از مالیات هم معاف میشن این افراد.
سحر قوی:
بستگی داره. به کسانی که پیر باشند یا از کارافتاده کمک می کنند؛ولی به این صورت هم نیست که هر کس بیکار شد، حقوق بگیره در حالی که می تونه کار دیگه ای پیدا کنه.
منصور عطایی:
درآمد اگه از یه حدی (که خیلی هم کم نیست) کمتر باشه انواع و اقسام حمایت های ملی و ایالتی وجود داره که توضیحش مفصله.
آیا رفتار مثبتی بین مردم دیده ایدکه لازم است ما هم بدانیم؟
دکتر امین کرم نژاد:
احترام مردم به قانون و همدیگه. در ادارات بیشترین تلاش رو برای انجام کارت انجام میدن و دیگه اینکه همه چیز بر اساس اعتماد هست و البته مردم هم پاسخگوی این اعتماد هستند. برای مثال در وسایل حمل و نقل عمومی به ندرت بلیط رو چک می کنن اما همه بلیط میخرن!
حامد کراماتی:
رفتار مثبت که زیاد دیدم. مثلا خیلی به هم اعتماد دارن. غالبا کارشون رو با وجدان کاری انجام می دن. اهل دعوا نیستند و مشکلاتشون رو قانونی حل می کنن. رشوه گرفتن و رشوه دادن کلاً بی معنیه.
محمد جواد نجف پناه:
اینجا به معلولین و افراد مسن بشدت احترام می ذارن. من این رو بارها دیدم که خیلی خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. یه رفتار خوب دیگه که اینجا خیلی دیدم اینه که درهای ساختمون یا کلاس یا هر جای دیگه رو برای نفر بعد نگه می دارن و بعدشم تشکر می کنن از همدیگه.
سحر قوی:
همه برای افکار هم احترام قائل هستند، در مورد مسائل شخصی سؤال نمی پرسند، همیشه لبخند به لب دارند.
منصور عطایی:
در مجموع رفتارهاشون همش مثبته.
چه نکات منفی دیده اید که شما را آزار می دهد؟
امین کرم نژاد:
ویژگی مردم اینجا ، رک بودنشون هست. بعضی مواقع این باعث رنجش میشه.
حامد کراماتی:
راستش کار اشتباهی که منو آزار بده یادم نمیاد.
محمد جواد نجف پناه:
به نظر من تعداد اندکی از مردم اینجا بهداشت رو خوب رعایت نمیکنن خصوصا در دستشویی های عمومی.
سحر قوی:
من از رفتار مردم ، آزاری ندیدم. اینکه ایران جز کشورهای تروریست به حساب میاد از نظر دولت و من چون ایران به دنیا اومدم نمی تونم از یک سری امکانات آکادمیک استفاده کنم مثل استفاده مستقیم از تجهیزات آزمایشگاه های ملی.
منصور عطایی:
چیزی به ذهنم نمیاد.
پس از ورود شما و آشنا شدن با جامعه ای جدید و البته پیشرفته چه تغییراتی در شیوه زندگی شما به وجود آمده است؟
امین کرم نژاد:
یکی از کارهای خوبشون ،استفاده کمتر از خودرو و استفاده از دوچرخه برای رفت و آمد هست. هم ورزش هست هم به پاکی هوا کمک می کنه. این اولین عادتی هست که دانشجوهایی که اینجا میان بهش خو می گیرن. به دلیل ارتباط بیشتر با افراد در کشورهای مختلف، نگاه آدم به آینده شغلی گسترده تر میشه. شاید استفاده بهتر از وقت هم از موارد مثبتی بوده که سعی کردم تقویت کنم.
سحر قوی:
دید بهتری نسبت به زندگی دارم و همچنین ذهن بازتری.
محمد جواد نجف پناه:
اول از همه برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت، که خیلی مزیّت خوبی اینجا. اینجا ما پنج روز کار و درس داریم و دوروز هم استراحت و تفریح با دوستان. حقیقتش من از موقعی که توی این شهر زندگی می کنم ، معمولا شبا قبل از ساعت ده، می خوابم و صبح هم ساعت شش بیدارم؛ بجز آخر هفته ها. با داشتن برنامه مناسب طبیعیه که مطالعه هم بیشتر خواهد شد. ما تو این شهر اتلاف وقت در زمینه ترافیک شهری نداریم که اینم یه مزیّت خیلی خوبیه.
حامد کراماتی:
برای من تفریح و مطالعه و خوابیدن خیلی عوض نشده. بیشتر تغییرها در مورد پذیرفتن و احترام به انواع مختلف زندگی و عقاید متفاوت بوده.
منصور عطایی:
من و تغییر! ما همونی هستیم که بودیم. حالا جدا از شوخی کلاً خیلی دید آدم باز میشه.
به نظر شما چه مواردی را اگر رعایت کنیم جامعه ی ما هم به سمت توسعه یافتگی، پیش خواهد رفت؟
امین کرم نژاد:
اگر بخوام کلی بگم تعهد مردم و مسوولین به اجرای قانون هست و اولویّت قرار دادن منافع کشور و مردم.
سحر قوی:
ما مشکل فرهنگی ریشه ای داریم و با رعایت چند مورد، مشکلات جامعه ما حل نخواهد شد. اگه آموزش از سنین مهدکودک شروع شود ، شاید برای چندین نسل بعد یه اتفاق مثبت بیافتد.
محمد جواد نجف پناه:
من توی این زمینه تخصص ندارم. ولی به نظرم، مشکل کشور ما بیشتر در سطح رؤسا و قانون _گزاران و مجریان قوانین هست، تا اون مشکلات حل نشه ،هیچ وقت کشور ما توسعه یافته نخواهد شد. ولی به هر حال، والدین نسل جدید که اکثراً تحصیل کرده هستند، بهتره که از کشورهای پیشرفته در تربیت فرزندانشون الگو بگیرند و روی مدرسه و دانشگاه ایران حساب باز نکنن. آموزش موسیقی، ورزش و زبان های بین المللی رو حتماً در برنامه آموزشی فرزندانشون قرار بدن.
حامد کراماتی:
اول احترام به عقاید دیگران، وجدان کاری و دروغ نگفتن. بعد از اینها رعایت کردن دقیق استانداردهای جهانی و استفاده از کارشناس ها .
منصور عطایی:
خیلی سوال سختیه. از نظر من، دو تا فاکتور مهم و کلیدی، در توسعه جوامع نقش داره: آموزش و اقتصاد. هیچ ربطی هم به تجربه اینجا اومدنم نداشت جواب این سوال!

Updated: اکتبر 30, 2018 — 10:05 ق.ظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *