«ایرانیان مهاجر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس»

نویسنده: پروفسور شهناز نجم آبادی*(۲ فوریه ۲۰۱۰)

ترجمه: مجید حجّتی

این نوشتار، مهاجرت ایرانیان ساکن در کرانه های خلیج فارس، به کشورهای عربی همسایه را مطالعه می نماید و در وبسایت موسسه خاورمیانه، قدیمی ترین موسسه مطالعاتی مستقر در واشنگتن، انتشار یافته است.

در اواسط این تحقیق به بررسی سوالاتی از قبیل مراودات بین مرزی، ساختار فضاهای فراملیتی در مرزهای مهاجرت، و استراتژی­هایی جهت برقرار نگاهداشتن شبکه­ ها بین زادگاه و کشورهای میهمان خواهیم پرداخت. چنین فضای فراملیتی که نواحی ساحلی ایران را به کشورهای عربی متصل نموده است، مشابهت های فراوانی با دیگر موارد مهاجرت فرامرزی در جهان دارد. هر چند در مورد ایرانیان، می­بایست مؤلفه هایی چون ارتباطات تاریخی طولانی مدت و اشتراکات فرهنگی میان ایران و کشورهای عربی را به فضای فراملیتی زندگی مهاجران بعلاوه نمود.

نخستین موج های مهاجرت از کشورهای عربی به ایران و بلعکس، از اواسط قرن ۱۸، موجب شکل گیری اجتماعات ایرانی در کشورهای عربی شد. اعضای این اجتماعات تلاش بسیاری در جهت حفظ و گسترش ارتباطات با روستاهای محل تولدشان در آن سوی خط ساحلی از خود نشان دادند.قرابت سرزمینی، اشتراکات فراوان تاریخی، و در نتیجه شکل گرفتن فضاهای فراملیتی موجب گشت امروز ایرانیان مهاجر در مقایسه با مهاجرانی که از کشورهای آسیای جنوبی و جنوب شرقی آمده اند، موقعیت های بالاتری را در کشورهای عربی بدست آورند.

مطالعه شکل امروزی مهاجرت، موضوع اصلی مورد مطالعه در این مقاله خواهد بود، البته با تمرکز ویژه بر «روندی که در آن، مهاجران روابط اجتماعی چندرشته ای و همزمان را ایجاد و تقویت و بدین ترتیب جوامع زادگاهی و اقامتی شان را به هم مرتبط می کنند». تحقیقات این مقاله در درجه نخست از طریق کار میدانی قوم نگاری در یکی از استان های ایران، بویژه منطقه گاوبندی، در طول سفرهای تحقیقاتی متعدد بین سالهای ۱۹۷۷ و ۲۰۰۷ انجام گرفته است.

ساختار بروکراتیک مهاجرت بین ایران و کشورهای عربی

پیش از دهه ۱۹۶۰، مهاجرت از ایران با ضوابط اداری سخت گیرانه ای همراه نبود.اما در دهه ۱۹۷۰ جابجایی سهل و بی دردسر میان ایران و کشورهای عربی به پایان رسید و ویزا و قوانین مهاجرتی سخت گیرانه تری وضع گردید.تا آن زمان، مرزهای جغرافیایی و سیاسی برای ساکنان نواحی ساحلی به سختی محسوس بودو پیوندهای خانوادگی مستحکمی در محدوده فضای ایرانی-عربی قوت می گرفت.بدین ترتیب موج اول مهاجرت در نیمه نخست قرن بیستم، موجب شد اجتماعات ایرانی در هم تنیده ای در کشورهای عربی شکل گیرد. این اجتماعات و شبکه ها، رفت و آمدها بین مهاجران و مردمانی که در ایران مانده اند را تداوم بخشید و موجب تحقق گونه ای منعطف از مهاجرت گردیدکه تا به امروز نیز میان بیشتر ایرانیان مهاجر که در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مشغول به کار و زندگی اندماندگار و برقرار است.

با تغییرات سیاسی ایران در سال ۱۹۷۹، کشورهای عربی محدودیت هایی را در ورود ایرانیان وضع کردند. پیش از این سال، ساکنان نواحی ساحلی در مورد زادگاه و ملیتشان مورد سوال قرار نمی گرفتند در حالی که اکنون در مورد کارگران ایرانی به سرعت مورد نیاز شده بود. هرچند امروز این کارگران موظف به ارائه جزئیات بیشتر در باب منطقه خود و نیز طول مدت اقامتشان هستند.

علیرغم چنین دستورالعمل های محدودیت بخش برای مهاجران، جریان نیروی کار از ایران به نفع کشورهای عربی، بخصوص کارفرمایان شرکت های خصوصی و نیز کشورهای کم جمعیتی چون قطر و امارات متحده عربی است.به همین جهت کشور امارات مشوق هایی برای ایرانیان علاقمند به جابجایی فراهم کرد. طبق گفته­های مهاجران، شیخ زائد، سپس رئیس جمهور امارات و حاکم ابوظبی شخصاً مهاجرت ایرانیان ساکن در نواحی ساحلی را به کشور امارات ترویج و تشویق کردند.زائد ایرانیان را به اقامت در جزیره دلما دعوت نمود. به منظور توسعه این مهاجرت­ها شیخ زائد و دیگر مقامات رسمی به مهاجران بالقوه اطمینان دادند از هنگامی که زبان و هویت شان عربی شود، می­توانند در سلسله مراتب حکومتی امارات متحده عربی تحت عنوان بومی محسوب شوند.

در راستای چنین سیاستی بود که ایرانیان همانند بسیاری از مهاجران کشورهای دیگر، به امارات آمدند و دیگرانی را نیز با خود همراه کردند. شیخ زائد شخصاً مسئولیت رفاه آنان را به عهده گرفت.

مشاغل مهاجران ایرانی در کشورهای عربی

مهاجران امروزی نواحی ساحلی ایران، عمدتاً مردانی هستند که خانواده های خود را ترک گفته و میان زادگاه روستایی خود و محل کارشان در رفت و آمدند.دغدغه تصمیم جهت اقامت طولانی مدت یا برای چند سال،از زمانی ایجاد می­شود که مهاجران مشاغلگوناگونی را آزموده باشند و توان محاسبه اینکه عدم حضورشان در زادگاه منفعت است یا ضرر را کسب نموده باشند. مهاجران در اثنای زندگی روزمره در کشورهای عربی می­بایست دوگانه ی حضور در کشور میهمان یا روستای زادگاه خود را بگونه ای تدبیر کنند.

آنان کشورهای عربی مدرن و ثروتمند را بدون هیچ گونه فضای طبیعی مشاهده می­کنند و در مقابل، روستاهای ساحلی ایران را می بینند که فقیر و توسعه نیافته هستند اما طبیعت ارزشمندی دارند. علیرغم ثروتمند و مدرن بودن شهرهای عربی، زندگی مهاجران محدود به اقامتگاه های تنگ و باریک، کارهای سخت و اوقات فراغتِ بسیار کم است.البته آنان در اوقات فراغتشان نیز عموماً در اتاق­ها یا آپارتمان هایی کاملاً ایرانی سر­می­کنند.

این مهاجران، بویژه گروههای عرب زبان، اذعان می کنند کار و زندگی در کشورهای عربی همانند زندگی در یک کشور کاملاً خارجی نیست.آنان در کشورهای عربی با نمونه هایی از سنت، آداب و رسوم و مدهایی از لباس روبرو می شوند که عیناً در روستاهای ساحلی ایران نیز مشاهده می شود. به علاوه از زمانی که مهاجران ایرانی به بستگان خود که در کشورهای عربی به زندگی می پردازند، ملحق می شوند، توانسته اند بسیاری از وجوه سبک زندگی و الگوهای رفتاری خود را حفظ نمایند. در این راستا ایرانیان باتشکیل اجتماعات،مناسبت­های ویژه و نیز جشن های مذهبی را در قالب مراسمات مختلف گرامی می­دارند.چنین جشنهایی عرصه ای است برای نمایش غذاهای ایرانی و نیز خواننده های ایرانی که از ایران دعوت می­شوند.

فضاهای فراملیتی در زمینه های عمومی و تجاری نیز مشهود است. بسیاری از کسب و کارها در کشورهای عربی که توسط ایرانی ها بوجود آمده، حداقل در بخشی از آن، ارتباطی با ایران پیدا می کند. در بازارهایی که به نام ایرانی معروف است، طیف وسیعی از محصولات وارداتی ایرانی شامل مواد غذایی، صنایع دستی و محصولات تولید انبوه ارائه می شود. این بازارها فضاهایی هستند برای اتصال با مرزهای ملی که موجبات سهولت در ارتباطات اجتماعی فراملی را فراهم می کند.

دو گروه ایرانی متفاوت درکشورهای عربی زندگی می کنند، نخست آنانی که بواسطه قبول تابعیت، از حق شهروندی در کشور میزبان برخوردارند، و گروه دیگر آنانی که به طور رسمی به عنوان مهاجران موقتی شناخته می شوند. تا این اواخر، اعطای حق شهروندی به خارجی ها فقط از طریق ترتیبات شخصی و خاص توسط حکام محلی انجام می­پذیرفت. اعطای حق شهروندی هنوز هم بسیار دشوار است حتی پس از ۲۰ تا ۳۰ سال اقامت مهاجران.

ایرانیان دارای حق تابعیت، که «موطّن» خوانده می شوند، از امتیازاتی برخوردارند که آنان را از ایرانیانِ مهاجر متمایز می سازد. آنان به عنوان یک شهروند، از امتیازاتی چون خانه سازی، بهداشت و درمان و آموزش که از جمله تسهیلاتی است که توسط دولت ارائه می­گردد بهره مند می شوند. علیرغم این منافع، شهروندان دارای حق تابعیت با آنانی که در جامعه طائفه ای و قبیله ای عرب به دنیا آمده اند و “اماراتی اصیل” یا “قطری واقعی” هستند یکسان انگاشته نمی­شوند.شهروندان دارای تابعیت، از حقوق برابر با عرب های بومی بهره مند نمی شوند و تنها تعداد اندکی از آنان به نقش های سیاسی کلیدی دست یافته اند. با این حال وضعیت آنان موجب برتری این طبقه به نسبت دیگر مهاجران می­گرددو گاهی اوقات موجب افزایش شکاف اجتماعی میان این دو قشرمی گردد.

دیدار از روستای محل تولد

ملاقات­های دوره ای از روستای زادگاه حداقل هر دوسال یک بار رخ می دهد، اما برخی مهاجران بر مبنای قراردادهای استخدامی شان بیشتر به زادگاهشان سر می زنند. بسیاری از مهاجران تا آنجا که بتوانند مسیر هوایی را برای سفر برمی گزینند. پرواز کوتاه مدت بسیار آسان تر از سفرهای طولانی و خسته کننده با قایق است.تجدید دیدار با خانواده به یک آیین مبدل می گردد. هنگامی که ارتباطات محدود به نامه ها و تماس های تلفنی اندک بود، بازگشت مهاجر یک اتفاق برای تمامی اهالی روستا محسوب می شد. فرد، می بایست برای چندین روز در خانه بماند تا با میهمانان دیدار کند. همسایگان، از بستگان خود در خارج خبر می گیرند و فرد بازگشته نوارها و نامه های مهاجران را تحویل می دهد و داستان های بسیاری را تعریف می کند. هدایا، بعنوان یک رهاورد از آنسوی آب،بخش مهم آیین بازگشت را تشکیل می دهد.

تنها آنانی که قادر شده اند تا زندگی خود را در ایران بسازند می توانند در فکر پایان دادن به چرخه مهاجرتی خود باشند و برای همیشه به روستای خود باز گردند. این بازگشت علی الخصوص برای آنانی که در طول مدتی که به عنوان مهاجر توانسته اند مهارتی کسب کنند بسیار مفید خواهد بود چرا که اکنون آن کسب و کارها را می توانند پس از بازگشت به زادگاه نیز راه بیاندازند. آنان ممکن است تعمیرگاه یا نجاری دائر کنند، و یا در حوزه ساخت و ساز وارد شوند. تسهیلات اعتباری جدید، کمکهای مالی دولت و برخی مشوق ها موجب گشته برخی از این سرمایه گذاری ها توسط مهاجران بازگشته به وطن انجام پذیرد. به عنوان نمونه، توسعه راهها برای انتقال کالاها در داخل کشور و کمک های مناسب دولتی درحوزه کشاورزی موجب گشته که سرمایه گذاری در بخش کشاورزی بسیار سودآور باشد. با این تسهیلات جدید، مهاجران فعال تر شده اند و بواسطه­ی تجارت و مشاغل دلخواه خود را تثبیت می کنند در حالی که به زندگی مهاجرتی خود نیز ادامه خواهند داد.

نتیجه

مشارکت کنندگان ایرانی حاضر در این مطالعه، وابستگی اقتصادی خود را به درآمدهای حاصل از کشورهای عربی تأیید کردند. آموزش و پرورش، توسعه اجتماعات محلی، و حمایتهای درمانی به واسطه حمایت های مالی ای که مهاجران به زادگاه های روستایی خویش دارند تسهیل شده اند. هر چند، وابستگی های دوطرفه بازیگران اقتصادی در دو سوی خلیج فارس، معلول دانسته ها و تجارب محلی مشترک است که یک فضای فراملیتی با اشکال جدید از وابستگی و همبستگی های خانوادگی را گسترش داده است. این حس عمیق تعلق به یکدیگر و شکل ویژه همبستگی است که در مسیر ارتباطات فراملی موجب افزایش تحرکات مهاجرتی گشته است.

Updated: مارس 26, 2024 — 2:06 ب.ظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *