مقایسه درآمد خانواده های مهاجرین جنوب، با دیگر خانواده های ایرانی

Main305


در بخش پنجم به سه عامل که موجب کاهش روند مهاجرت ها به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس شده است پرداختیم. امیلی ولز از جمله دلایل اجتماعی این کاهش را بالارفتن منزلت اجتماعی خانواده های خلیج رو و نیز ارتقاء سطح تحصیلی فرزندان آنان عنوان می کند. عامل مهم دیگر، رکود اقتصادی حاکم بر این کشورها در این اواخر و کاهش فعالیت های اقتصادی و ساخت و سازها است. و البته مهترین عامل به حوزه سیاسی بر می گردد. با تغییرات در ساختار سیاسی ایران پس از سال ۱۳۵۷، کشورهای عربی محدودیت های خاصی را در ورود و خروج ایرانیان وضع کردند. این مشکلات در دولت های مختلف پس از انقلاب شدت و ضعف داشته است، و البته خبرهایی مبنی بر تسهیل رفت و آمد مهاجران ایرانی به کشورهای عربی در این دوره به گوش می رسد.


۱- وضعیت درآمدی خانواده های مهاجران

از این پس، به اثرات مهاجرت در حوزه ی اقتصاد و توسعه منطقه مهاجرفرست جنوب ایران می پردازیم. در بخش چهارم گفته شد که انقلاب و حوادث مختلف پس از آن تا کنون، ارزش ریال ایران را حدوداً ۴۷۱ بار کاهش داده است. هر چند این پدیده به معیشت ایرانیان ضربه سنگینی وارد کرده است، اما این موضوع در مورد خانواده های مهاجرین کاملاً معکوس عمل می کند. براین اساس هر چه از ارزش پول کشور مبدأ کاهش یابد بر درآمد مهاجران و خانواده های آنان در کشور افزوده می شود.

در گفتگو با خلیج روهای لارستانی مشخص شد این روزها، بازه ی معمول درآمد ایرانیان در کشورهای عربی در سال بین ۲۶ تا ۸۱ میلیون تومان است.( این برآوردهای درآمدی در زمانی صورت پذیرفته که هر دلار معادل ۳۱۰۰ تومان محاسبه شده است. لذا درآمدها بین ۸۴۰۰ دلار و ۲۶۳۰۰ دلار است) که البته چنین درآمد هایی با توجه به رده های مختلف شغلی و نیز میزان اقامت آنان در طول سال متغیر است. بدین ترتیب شاگردان مغازه در سطوح مختلف، با آنانی که شریک کار و دیگرانی که شریک سرمایه هستند درآمدهای متفاوتی خواهند داشت.

به گفته خود مهاجران لارستانی حاضر در کشورهای عربی، مردان جنوب عموماً از درآمد حاصله ، حدود ۱۰ درصد آن را به امور روزمره خود در آن کشورها اختصاص می دهند و بقیه را جهت امرار معاش خانواده هایشان ارسال می­نمایند. لذا حداقل پول دریافتی خانواده های مهاجرین، در ایران حدود ۲۳٫۴ میلیون تومان در سال است. اینجاست که مقایسه ما را قادر می سازد تا بتوانیم پدیده های اطراف خود را بهتر بشناسیم و ارزیابی کنیم.

۲- مقایسه درآمد خانواده های مهاجر با میانگین درآمد شهری و روستایی کشور

اما بد نیست اشاره ای به میانگین کلی درآمدی همه­ی ایرانیان در شهر و روستا شود. مرکز آمار ایران، آمار درآمد خانواده های شهری و روستایی را در سال ۱۳۹۲ ارائه نموده است. بر این اساس، درآمد خانوار شهری ایران در سال ۱۳۹۲، ۲۰٫۴ میلیون تومان برآورد شده است، و درآمد روستائیان در سال ۱۳۹۲ رقم ۱۳ میلیون تومان.

حال می توان اینگونه نتیجه گرفت: پایین ترین درآمد خانواده های مهاجرین در جنوب ایران، که از طریق وجوه ارسالی، تأمین می­شوند از میانگین درآمد روستایی و حتی شهری کشور بالاتر است. دقت بفرمایید که در این مقایسه درآمد حداقلی و در دیگر سو میانگین درآمدی است! مناسب آن بود که ما میانگین درآمد مهاجرین را حساب می کردیم اما از آنجا که این برآورد به راحتی امکان پذیر نیست و می بایست گروه های مختلف شغلی مهاجران و درآمدهای آنان را برآورد نماییم ترجیح می دهیم درآمد پایین خلیج رو ها را با میانگین کل درآمد ایرانیان مقایسه کنیم.

اینگونه است که حداقل درآمد خانواده های مهاجر، ۳ میلیون بیش تر از میانگین درآمد یک خانواده شهرنشین ایرانی و البته تقریباً ۲ برابر میانگین درآمد یک خانواده روستایی است. این نکته آنگاه اهمیت بیشتری می یابد که بدانیم بیشتر مهاجرین جنوب ایران در کشورهای عربی، از روستاها و شهرهای کوچک و محروم هستند و اگر حداقل درآمد آنها را با میانگین درآمد روستایی ایران مقایسه نماییم، به فاصله ی ۲ برابری درآمدها بر می خوریم.

۳- فاصله با خط فقر مطلق

علیرضا محجوب، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، گفت: طبق آمار در سال ۹۲ خط مطلق فقر برای شهرها ۹۲۰ هزار تومان و برای روستاها ۷۰۰ هزار تومان تعیین شده است.(باشگاه خبرنگاران، خرداد ۹۳)

لذا خانواده های شهری ایران در سال می بایست ۱۱میلیون تومان درآمد داشته باشند تا بتوانند حداقل لوازم مورد نیاز جهت یک زندگی ساده را فراهم کنند و این آمار سالیانه برای روستاها ۸٫۶ میلیون تومان است.

طبق آمار درآمد که پیشتر گفته شد، شهرنشینان ۹٫۴ میلیون تومان در سال بالاتر از خط فقر مطلق درآمد دارند. درآمد روستانشینان نیز ۴٫۴ میلیون تومان در سال بالاتر از خط فقر است. فاصله اندک میانگین درآمدی ایرانیان با خط فقر مطلق ماجرای مهم دیگری است که متأسفانه فرصت بحث آن نیست. در این حد بدانیم که این تأسف بار است است که یک خانواده شهری در سال تنها ۹٫۴ میلیون دارد که برای غیر از زنده ماندن خود خرج کند و این موضوع برای یک خانواده ی روستایی ۴٫۴ میلیون تومان است.

در این میان می توان محاسبه کرد که خانواده های مهاجرین در جنوب کشور که البته اکثریت آنان از اهالی روستا و یا شهرهای کوچک هستند، ۱۶٫۴ میلیون تومان بالاتر از خط فقر درآمد دارند. یعنی به همین میزان را می توانند برای غیر از زنده ماندن خرج کنند که این عدد ۱٫۵ برابر یک خانواده شهرنشین و ۳٫۳ برابر یک خانواده روستایی ایران است. مسلماً این تفاوت محسوس، فرصت زندگی بهتر را برای خانواده های خلیج رو فراهم می کند تا آنجا که بتوانند به یک زندگی استاندارد و حتی مرفه نزدیک شوند.

جدول۱: مقایسه درآمدی سالانه خانواده های شهرنشین و روستایی ایران با خانواده های مهاجران جنوب کشور

jadval3

منابع: مرکز آمار ایران، ۱۳۹۳ و باشگاه خبرنگاران، ۱۳۹۳

۴- مهاجرین ایرانی در کشورهای عربی، چقدر به کشور پول ارسال می کنند؟

اگر بخاطر داشته باشید در لارستان و مهاجرت بین الملل(۱)، آمار ایرانیان حاضر در ۴ کشور کویت، امارات، قطر و بحرین را ۵۲۰ هزار نفر برآورد کردیم. عمده ی این ایرانیان درآمدشان را جهت خانواده های خود در ایران ارسال می دارند و البته بسیاری دیگر جهت ذخیره در بانک های ایران و بهره بردن از سود بانکها این پول را می فرستند.

با توجه به گفته نمایندگان کار ایران در کویت و امارات(که حدود ۸۰ درصد ایرانیان حاضر در کشورهای عربی از اهالی جنوب ایران می باشند علی الخصوص جنوب فارس و غرب هرمزگان) برآورد می شود ۴۱۶ هزار نفر از اهالی جنوب ایران در کشورهای عربی مشغول به کارند. حال اگر فرض کنیم ۲۵۰ هزار از ۴۱۶ هزار مهاجر، سالانه رقم حداقلی ۲۳٫۴ میلیون تومان را به ایران ارسال می دارند، به یک عملیات ساده ی ریاضی برمی­خوریم:

۲۳٫۴۰۰٫۰۰۰*۲۵۰٫۰۰۰=.تومان در هر سال ۵٫۸۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰

به رقم ۵٫۸ هزار میلیارد تومان در سال می رسیم. حال اگر این رقم را به دلار آزاد(معادل ۳۱۰۰ تومان) بخش نماییم، رقم ۱٫۸ میلیارد دلار حاصل می­آید. این نکته را در نظر داشته باشیم که نوسانات دلار با نوسانات ارزهای کشورهای عربی همچون ریال و دینار نیز همراه خواهد بود و تغییر آنچنانی در محاسبات ما به دلار پدید نخواهد آمد. لذا اگر هنگام مطالعه ی این پژوهش ارزش دلار آمریکا به نسبت ریال ایران کم یا زیاد گشته، به همان میزان دیگر ارزهای منطقه نیز تغییر یافته است و لذا برآورد تقریبی ۱٫۸ میلیارد دلار تغییری نمی کند.

بنابراین برآورد، که البته در گفتگو با نمایندگان کار ایران در کشورهای عربی و نیز برخی معتمدین لارستانی بدست آمد، سالانه حداقل ۱٫۸ میلیارد دلار، وجه به جنوب کشور ارسال می گردد. که البته با توجه به حضور تجار بزرگ ایرانی در کشورهای عربی و ارسال وجوه هنگفت آنان به ایران، این رقم را می توان تا سه برابر نیز پیش بینی نمود. یعنی حدود ۵ میلیارد دلار در سال؛ که البته این موضوع به محاسبات متقن تری نیاز دارد.

در سال ۹۲ درآمدی که از نفت عاید دولت ایران شده ۵۶ میلیارد دلار بوده است. یعنی طبق حداقل برآورد ما، قریب ۳٫۲ درصد درآمد نفتی ایران، وجه از ۴ کشور عربی به جنوب ایران تزریق می گردد.

اینگونه می شود که شاهدیم در کوچکترین روستاهای منطقه با جمعیت کمتر از ۵ هزار، چند بانک وجود دارد و بعلاوه در این بانکها سپرده های موجود درآن بانک معادل سپرده های یک بانک بزرگ در تهران می شود.

ترجیح می دهم اثرات ناشی از این ارسال وجه را در حوزه ی اشتغال، رونق بازار و افزایش سطح رفاه زندگی به شما خواننده محترم واگذار نمایم و صد البته اگر روزی به آمار مشخصی در این باب دست یافتم خدمتتان عرضه خواهم داشت.

این مقاله در سایت های آفتاب لارستان و صحبت نیوز منتشر شده است.
Updated: ژانویه 1, 2015 — 4:17 ب.ظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *