ایرنا- موضوع مهاجرت و نقش ممتاز مهاجران و یا به اصطلاح امروزی لاریها،خلیج روها درتوسعه و سیر تحولات مناطق و شهرهای جنوبی فارس را نمی توان تنها محدود به یک دوره و برهه زمانی خاص قلمداد کرد؛ مطالعه وتورق این بخش مهم تاریخ ساز را بی گمان بایدبا گذشته و دیرینگی سرزمینی مردمان این دیار پیوند زد.
هر چه از گذشته و دیرینگی و پیشینه و حتی آثار تاریخی مدفون شده در خاک این منطقه سخن می گوییم به همان میزان می توان از سابقه و قدمت تجارت پیشگی و نقشی که تجارو بازرگانان و مهاجران دیروز و البته نیک اندیشان امروز در سامان دادن و بستر سازی توسعه ای این منطقه داشته اند، بیشتر پی بُرد.
جنوب فارس کانون مهاجران در ایران
تورق و تعمق تاریخ و گذشته کهن دیار لارستان بزرگ و دیگر شهرهای جنوبی فارس بیانگر این نکته است که این منطقه همواره محل و کانون اصلی مهاجرت بوده است؛ از آن زمان که مهاجران در قامت تاجر و بازرگان و افراد متمول به مناطقی از اقیانوس هند و حتی برخی کشورهای اروپایی در گذر و مشغول تجارت پیشگی بوده اند تا این دوره زمانی که شاهد گفتمان جدیدی از نوع مهاجرت خانواده ها و مردم این دیار به کشورهای حوزه خلیج فارس هستیم.
آثار و نتایج حضور و رد پای بسیاری از بخششهای بازرگانان و نیک اندیشان لارستان بزرگ در شهرهای مختلف جنوبی فارس به وضوح قابل مشهود است و بی گمان بخش بزرگی از تاریخ و توسعه این منطقه را باید دردل زندگینامه همین افراد و نیک اندیشانش جستجو کرد.
بازرگانان و مهاجران دیروز و نیکوکاران امروز این کهن دیار که بخشی از دارایی ها و سرمایه های خود در راستای بنیادگذاری و سرمایه گذاری و همچنین ایجاد زیرساخت ها و تجهیز امکانات رفاهی، فرهنگی، ورزشی، درمانی و یا آموزشی را برای دیارشان وقف کرده اند.
جنوب فارس و گفتمانی جدید از مهاجرت
هرگاه نام و یاد واژه مهاجرت به گوشمان خطور می کند از نگاه و مصدر جامعه شناختی آن بیکباره و بیش از جنبه های مثبتش گزاره های منفی آن ذهنمان را مشوش می کند و بیشتر آسیب های ناشی از مهاجرت های بی رویه روستاییان به سراب کاذب شهرهای بزرگ و به دنبال آن مصیبت ها و ناهنجاری های اجتماعی حاشیه شهرها به ذهن متبادر می شود.
اما باید اذعان کرد که نوعی از مهاجرت در مناطق جنوبی ایران و بیشتر جنوب فارس پهناور از گذشته های دور وجود داشته که در حقیقت تفاوتی فاحش و البته ماهیتی معنادار و عمیق با این نوع مهاجرت های متداول و رایج و تا حدودی با رویکرد منفی گرایانه داشته است.
نقش ممتاز مهاجران در توسعه منطقه
اما بدون شک سخن گفتن از مهاجرت و مهاجران لارستانی و به طور کلی جنوبی های فارس و موضوع تبادلات تجاری و اقتصادی وحتی فرهنگی و این همه نقش آفرینی های بی نظیری که از گذشته تاکنون در سامان دادن و بهبود وضعیت کیفیت زندگی و توسعه همه جانبه این خطه داشته اند در قالب نگاه های سطحی نمی گنجد.
این مهم بررسی موشکافانه و تحلیل مدارانه می طلبد؛ آسیب شناسی از درون می خواهد و مطالعات عمیق تر و جامع تری که بتوان از رهگذر آن علاوه بر پرداختن به جنبه ها و کارکردهای مثبت و امیدبخشش تا حدودی به نکات منفی و خلاء های موجود در این راستا نیز بیشتر پی بُرد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی در همین راستا و در سلسله میزگردهای تخصصی خود در موضوعات گوناگون این بار در گفت وگویی تفصیلی با حضور سه تن از استادان و پژوهشگران این حوزه که مطالعات عمیق تر و پژهش های جامع تر داشته اند به بررسی موشکافانه این امر پرداخته و به دنبال آن است که به گونه ای ملموس تر و با نگاهی دقیق تر و عالمانه تر این مولفه اساسی در توسعه جنوب فارس را نمایان سازد.
می خواهیم از این رهیافت به این کنکاش برسیم که مساله مهاجرت درلارستان کهن که همچون کالبد شهرش دیرپا و دیرینه است؛ آیا توانسته روند توسعه یافتگی و بهبود اوضاع و شرایط اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی این دیار را بهبود بخشد، نحوه نقش آفرینی مهاجران و مهمتر از آن موضوع ارسال وجوه مالی به منطقه و البته شیوه هزینه کرد این سرمایه های سرگردان از سوی آنها چگونه است؟
دیدگاه منفی گرایانه خطاست
دکتر محبوبه نامداری یکی از پژوهشگران و میهمانان میزگرد تخصصی ایرنا معتقد است که با توجه به مطالعات و پژوهش های گسترده و عمیق در خصوص موضوع مهاجران مناطق جنوبی فارس و به لحاظ شاخص های گوناگون توسعه ای و جامعه شناختی نمی توان چندان دیدگاهی منفی گرایانه را بر این نوع مهاجرت متصور شد.
نامداری بانگرشی مثبت از نتایج خیره کننده و مطلوب این نوع از مهاجرت بین المللی در جنوب فارس یاد می کند و می گوید:وزنه های سنگین و کارکردهای مثبت ،توسعه مدارانه و تحول گرایانه به ویژه در راستای وجوه ارسالی مهاجران آنقدر برجسته ، راهگشا و امیدبخش در امر توسعه ای منطقه بوده که جایی برای پرداختن به جنبه های منفی آن و در حقیقت دیدگاه های ساحتارگرایانه در آن وجود ندارد.
نامداری اذعان می کند که بررسی های میدانی از وجود و نقش بی بدیل مهاجران لارستانی و جنوبی های فارس که باید آن را در قالب مهاجرت بین المللی گنجاند، در سیر تحولات این منطقه و کارکردهای مثبتی که آنها در بسیاری از حوزه های عمرانی، اقتصادی ،خدماتی و یا فرهنگی به یادگار گذاشته اند در ابعاد مختلف قابل تامل است.
او البته و ابتدا با تعریفی از نوع مهاجرت های بین المللی و برون مرزی که اوج و رواج گسترده آن با توجه به تحولات منطقه ای از دهه ۱۹۸۰ به بعد در ایران اتفاق افتاده، اشاره می کند و می گوید: اگرچه تعریف جامع و دقیقی هنوز از آن بدست نیامده اما بر اساس نگرش سازمان های متولی جهانی، مهاجران بین المللی افرادی هستند که مدت اقامتشان بیش از یک سال به طول بینجامد.
اومی گوید: شروع این نوع مهاجرت از دهه ۱۹۸۰ به بعد بود که در آن سال ها بیش از ۱۰۰ کشور جهان درهای خود را بر روی مهاجران بین المللی باز می کنند و در حقیقت کانون اصلی آن در ایران و در آن برهه زمانی بخش وسیعی از مناطق جنوبی بوده است.
مهاجرانی که در آن زمان بنا به دلایل مختلف و بدون هیچ گونه تخصص و مهارتی از کشور خود خارج و در حقیقت نیروهای ارزان قیمتی برای کشور مقصد محسوب می شدند.
مهاجران بازوی قدرتمند اجرایی برای دولت
نامداری البته به یکی از وجوه برجسته از جنبه های مثبت مهاجران در جنوب فارس یعنی نقل و انتقالات مالی و غیرمالی آنها یا همان ارسال وجه از سوی کشور مقصد اشاره می کند و می گوید: بر اساس بررسی های انجام شده بالای ۸۰ تا ۹۰ درصد میزان کمک ها و نقش مهاجران در توسعه منطقه خود در قالب همین سپرده گذاری ها و سرمایه گذاری های نقدی و غیرنقدی محدود می شود.
او معقد است که با این شرایط و این نقش امیدبخش مهاجران در توسعه راهبردی و اجرای پروژه های عظیم عمرانی ، اقتصادی و یا خدماتی دیگر نمی توان عنوان مهاجر را به تنهایی بر آنها اطلاق کرد؛ آنها امروز در قامت نیک اندیشان و خیرین منطقه و در عین حال مهمترین عنصر از عناصر مفید و راهگشا در سیر تحولات و پیشرفت و توسعه روزافزون شهر و دیارشان محسوب می شوند و بازوی قدرتمند اجرایی در هر امر توسعه مدارانه مناطق جنوبی فارس هم اینک این افراد یعنی مهاجران دیروز و خیرین امروزند.
نامداری به فرآیند وجوه ارسالی از سوی مهاجران که امروز بیشتر در قامت خیرین و نیک ندیشان از آنها نام برده می شود و همچنین ایده ها، نوآوری ها و سرمایه گذاری کلان و نقش مهمی که در توسعه کشور مبدأ خود و دیارشان دارند اشاه می کند و بر این نکته صحه می گذارد که امروز سخن گفتن از صحنه های جذاب و شورانگیز توسعه یافتگی در لارستان بزرگ و مناطق جنوب فارس پهناور بدون خیرین و نقش آفرینی مهاجران بی معناست.
شهرستان اِوَز و نقش مهاجران در توسعه این خطه
دکتر نامداری می گوید: بر اساس تحقیقی که در سال ۱۳۹۸ در همین زمینه در شهرستان اوز انجام شده می توان بررسی عمیق تر و جامع تر موضوع مهاجران و به اصطلاح خلیج روها در لارستان و شهرهای جنوبی فارس را بیشتر مورد مطالعه قرار داد.
این محقق به پراکنش و توزیع فضایی سرمایه های ارسالی مهاجران در سکونتگاه های مورد مطالعه اشاره کرده و یافته های خوبی نیزدر این راستا بدست آورده است و بر اساس این تحقیق، پراکندگی اقدامات انجام شده در سه بخش کلی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی و محیطی، به نفکیک هر سکونتگاه را نیز گردآوری کرده است.
نامداری توضیح می دهد که حجم و میزان سرمایه گذاری دراین منطقه بسیار گسترده است؛ برخی اقدامات انجام گرفته در این شهرستان این حقیقت را نشان می دهد که از منظر جامعه شناسان و نظریه پرداران حوزه علوم اجتماعی الگوی واقعی مشارکت را باید دراین شهر جستجو و لمس کرد.
وی در تحقیق و بررسی میدانی خود به این نتیجه رسیده است که دراین شهر به جرات می توان گفت از نمونه های کم نظیر اتحاد و همبستگی اجتماعی را نمایان می سازد؛ هر چیزی که به چشم میآید، از خیابان و ساختمان و مراکز دولتی و آب انبارها و یا ایستگاه تصفیه آب و موزه و کتابخانه ودر و دیوار همه ردپای محسوس از حضور و مشارکت بی نظیر خیرین دیده می شود.
چهار دانشگاه و ۳۹ مدرسه
این پژوهشگر می افزاید: ۳۹ مدرسه در مقاطع مختلف تحصیلی و چهار دانشگاه بزرگ تنها در بخش آموزشی از سوی خیرین که در حقیقت همان مهاجران این منطقه به کشورهای حوزه خلیج فارس هستند، ساخته شده است.
نامداری می گوید: یکی از خیرین منطقه شهرستان اوز برای ساخت دانشگاه بزرگ پیام نوردر این شهرستان که در ۳۳ رشته دانشجو می پذیرد، ۱۰ هکتار زمین اهدا کرده و در ادامه خشت به خشت آن هم با مشارکت کامل و مثال زدنی خیرین و مردم روی هم گذاشته شد.
بر اساس تحقیق این پژوهشگر همچنین دانشکده بهداشت شهرستان اوز با سه هزار و ۵۰۰ متر زیربنا ساخته عبدالرزاق شرافت، هنرستان شبانه روزی رافعی، بیمارستان محمد یوسف راهپیما با هزینه افزون بر ۶۰ میلیارد ریال ، مخزن ۸۰ میلیارد ریالی آب، سالن سرپوشیده ورزشی و زمین چمن میر احمدی، بیمارستان عبدالحمید امیدوار، مدرسه افسر، مدرسه امیری نژاد، مدرسه حق شناس، احمدپور،قادری نژاد و ..، پانسیون و خوابگاه پزشکان بیمارستان، ساختمان اورژانس و پاسگاه ،کتابخانه مولانا خیریه ابراهیم کریما، سالن اجتماعات با ظرفیت بیش از ۱۰۰نفر اهدایی محمد امین کمالی، سالن ویدئو کنفرانس خوارزمی خیریه محمد کمالی، تالار حافظ شیراز ساخته محمد رحیم فقیهی، ساخت صدها آب انبار و ساختمان دیگر، خرید تجهیزات بیمارستانی و پزشکی از جمله چندین دستگاه آمبولانس، دستگاه های رادیولوژی از جمله دستگاه ام ارای ( بیش از ۳ میلیار تومان توسط باقری و راستگو)، دستگاه سی تی اسکن و … همه و همه تنها بخشی از اقدامات صورت گرفته از سوی ساکنان شهر اوز است که عمده آنها همان مهاجران سرمایه دار خلیج رو هستند.
نامداری البته اتحاد و انسجام و مشارکت دراین شهر را که تا حدود زیادی ناشی از تاثیرگذاری و نقش خیرین منطقه می داند را بسیار امیدبخش و مثلال زدنی دانست.
به گفته این محقق: برخی از اقدامات هنوز در دست اقدام بوده و یا اینکه برخی از اقدام ها هم به دلیل قدیمی بودن، مورد استفاده نبوده ( مانند برخی از آب انبارهایی که در گذشته از سوی خیرین با مقاصد مختلف ساخته شده و امروز اما دیگر کارایی گذشته را نداشته و کمتر از آن ها یاد می شود) دراین آمار و ارقام ذکر نشده است.
نکته دیگر اینکه اقدامات ذکر شده از نظر تنوع بسیار حائز اهمیت فراوان است و حضور و مشارکت خیرین بر اساس نیازسنجی درست و متناسب با مقتضیات زمانی بوده که به طور نسبی در همه حوزه های مختلف اعم از تولیدی، ورزشی، رفاهی، آموزشی، مذهبی، سلامت و درمان و … ردپای نیک اندیشان دیده می شود.
این پژوهشگر همچنین با ارائه پیشنهاداتی پیرامون موضوع مهاجرت های بین المللی واینکه امروزه یکی از ابزارهای توسعه به ویژه در کشورهای درحال توسعه، نیروی مهاجران می باشند پیشنهادهایی را در دو سطح راهبردی و اجرایی برای مدیریت مناسب سرمایه های ارسالی مهاجران و اثرات و پیامدهایاین جریانات مالی در منطقهای و فرامنطقهای مطرح می کند.
او معتقد است که هرچند در برنامه های عمرانی کشور، به لحاظ نظری به زیر ساخت هایی اساسی چون مشارکت، نهادسازی، توانمندی سازی، ظرفیت سازی و تعاون گرایی توجه شده اما در عرصه عمل به بسترهای دستیابی به توسعه پایدار کمتر اهتمام لازم انجام شده است.
ضعف ها و نارسایی در سیاست گذاری ها
نامداری یادآوری می کند که لازم است راهبردهای پایداری با عملکردهای اجرایی در هر منطقه همگام شود؛ در عین حال همگام کردن فرایندهای اجرایی به همراه واگذاری تصدی گری ها به نهادهای مردمی، تقویت مشارکت از طریق محلی کردن برنامه ها، توجه به عوامل توانمندساز وهمسو کردن مدیریت اجرایی برنامه ها با استراتژی های توسعه پایدار، بستر مناسبی را برای رشد و توسعه مناطق مورد هدف فراهم می آورد.
این محقق معتقد است که مشارکت و همکاری ساکنان منطقه، از طریق نهادمندی انجمن ها و سازمان های غیر دولتی، عاملی تعیین کننده در واقعی کردن و امکان پذیر نمودن پایداری آتی است.؛ این چارچوب نیازمند آن است که کارگزاران ملی در راستای بهره گیری سیاست های همکاری و برنامه ریزی خود، فرایندهای غیرمتمرکز را تسهیل و با یجاد ظرفیت های نهادی، نقش تسهیل گری، راهنمایی و پشتیبانیایفا کنند.
دکتر نامداری در ادامه ارایه راهبردهای خود برای هدفمندساختن وجوه ارسالی مهاجران به منطقه جنوب فارس می گوید: مشکلات مربوط به برخی از ضعف ها و موانع مکانی-،فضایی موجود در برخی از سکونتگاه های منطقه در جذب و به کارگیری سرمایه های ارسالی مهاجران، قبل از آنکه به محدودیت منابع و عوامل تولید مربوط باشد به نارسایی های علمی در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های دولت و ضعف و ناهماهنگی در عملیات اجرایی مربوط است.
وی می افزاید: کمک های دولتی در زمینه فراهم کردن منابع مالی و زیر ساخت های اساسی برای رفع موانع ساختاری موجود دراین سکونتگاه ها، بسیار مهم است.
او یادآور می شود که دولت و سازمان هاو نهادهای دولتی تابع اصول و مقرارت ویژهای هستند که در برخی موارد نیاز به بازنگری و تعدیلاین قوانین ویژه برای پیشبرد هر چه بهتر اهداف توسعه در برخی مناطق، احساس می شود.
نامداری معتقد است که دراین خصوص گاهی دولت به جای نقش حمایتی خود، تحت عنوان هدایتگر، حمایت کننده و نظارت گر تنها در طراحی الگوها و حمایت ها و پشتیبانی های فنی و غیر کارشناسی، آن هم به صورت غیر مستقیم محدود می شود.
نقش محوری مهاجران در سکونتگاه ها و مناطق حشیه ای
دکتر نامداری همچنین با تاکید بر نقش آفرینی های موثر ناشی از ارسال وجه از سوی مهاجران در فرآیند توسعه ای می گوید: این گونه سرمایه گذاری ها که به طور عمده از طریق کانال های غیر رسمی و بیشتر بر اساس تعلقات مکانی صاحبان سرمایه یا مهاجران صورت می گیرد، اثرات چشگیری بر رشد و توسعه برخی سکونتگاه های منطقه ای به دنبال داشته است.
وی می گوید: دولت در کنار بخش های خصوصی و مردمی می تواند به توانمند سازی جامعه از طریق تشکل های مدنی و سازمان های اجتماعی و استفاده از ابتکارات جمعی به عنوان منبعی در راستای حل مشکلات منطقه کمک کند و در واقع در نقش تسهیل گر و کاهنده بروکراسی های اداری و یا در زمینه تسریع امور برنامه ریزی و اجرای عملیات راهبردهای توسعه در سطح مناطق ایفای نقش کند.
دکتر نامداری معتقد است که پایدارسازی الگوهای توسعه در سکونتگاه های روستایی و شهری در یک منطقه، در درجه اول مستلزم تغییر در الگوها، رویکردها و استراتژی های توسعه ای است.
الگویی که سکونتگاه های در حاشیه مانند برخی سکونتگاه های روستایی را به جای حاشیه در متن قرار دهد و ضمن انطباق با شرایط و مقتضیات کشور، نتایج مثبت توسعه را برای این سکونتگاه ها به حداکثر رسانده و نتایج منفی آن را به حداقل کاهش دهد.
در قالب چنین الگویی است که رویکردها و استراتژی های مناسب در زمینه مقابله با ضعف های مکانی و فضایی سکونتگاه ها قابل ارائه است.
وی می گوید: با اتخاذ رویکردها و سازوکارهای اجرایی مناسب در سطح ملی، زمینه سازی مناسب برای تنوع اشتغال و فرصت های شغلی درسطح مناطق و تقویت بنیان های اقتصادی سکونتگاه های شهری و روستایی به خصوص، در منطقه مورد مطالعه فراهم می شود.
توزیع سرمایه های ارسالی بر اساس آمایش سرزمینی
این پژوهشگر پیشنهاد داد که توزیع سرمایه های ارسالی نیازمند به کارگیری اصول و برنامه ریزی مدون فضایی و آمایش سرزمین است؛ این مهم با درک شرایط ساختاری حاکم بر سرمایه های ارسالی و از طریقایجاد یک نهاد مدیریتی با رویکرد ارزیابی، نظارت و معرفی عرصه های فضایی مطلوب برای سرمایه گذاری است.
نامداری می گوید: با توجه به نتایج پژوهش و تحقیقات میدانی و مطالعات عمیق خود پیشنهاد می شود که با شناخت دقیق از انگیزه مهاجران و رویکرد آنها در نظام برنامه ریزی از سرمایه های ارسالی مهاجران برای ایجاد تاسیسات تولیدی و بخش های اقتصادی باید بیشتر بهره برداری شود.
وی معتتقد است: این موضوع البته مستلزم رویکردهای نهادساز و ایجاد نگرش های نوین در مهاجران و بسترسازی برای فعالیت های اقتصادی در مدیریت های محلی و منطقه ای است.
به گفته این پژوهشگر اهتمام به این انگیزه ها و هدایت آنها در مسیر اهداف توسعه ای می تواند عملکرد سرمایه های ارسالی را در سطح سکونتگاه های شهرستانی تا حد قابل ملاحظه ای ارتقا دهد و در پاسخ به نیازهای واقعی سکونتگاه ها مؤثر واقع شود.
دکترای برنامه ریزی شهری می گوید که در مطالعات توسعه توجه به توانمندی ها، قابلیت ها و سرمایه های درونی اجتماعات مهاجری به ویژه سرمایه اجتماعی آنها اهمیتی اساسی دارد.
هدایت سرمایه های مهاجران به اجتماعات روستایی
نامداری اذعان می کند که اگر از سرمایه و توانمندی های درونی اجتماعات مهاجری استفاده درستی شود آنها قادر هستند با راهکارهای نوآورانه خود همچون ایجاد شبکه های اجتماعی، انجمن های زادگاهی و وجوه ارسالی با جریان و انتقال منابع و سرمایه ها در زنجیره گسترده زمانی و مکانی، نقش مهمی در پایداری اجتماعات روستایی و منطقه ای خود ایفا کنند.
مشارکت هر چه بیشتر مهاجران و مسئولان محلی و بومی برای شناخت ظرفیتها و محدودیت های منطقه در راستای تخصیص بهینه سرمایه ها،ایجاد صنف ها و تشکل های محلی برای هماهنگی و ارتباط موثرتر مهاجران با شوراها و مدیران، تلاش بیشتر مسئولان و دولت برای رفع محدودیت ها و ضوابط اداری پیچیده و دست و پاگیر )گرفتن مجوزهای لازم در راستای ساخت وسازها و یا سرمایه گذاریهای عام المنفعه و برای پیشبرد بهتر اهداف و در نهایت همکاری و نظارت بیشتر مهاجران و مسؤلان بر نحوه توزیع و تخصیص مناسب سرمایه های ارسالی وایجاد تعادل و هماهنگی بیشتر در سرمایه گذاری در سطح منطقه اشاره کرد.
بنابراین سرمایه گذاری در سرمایه اجتماعی مهاجران و کمک و حمایت از آنها می تواند در فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی هم مقاصد مهاجرت و هم در مبادی مهاجرت نقش داشته باشد.
موانع و راهکارها
نامداری همچنین معتقد است که از جمله موانع و محدودیت های مهم فراروی مهاجران در جنوب فارس می توان به اعتماد نکردن سرمایه گذاران به دولت ها، ضعف قوانین اداری، برخی مسایل سیاسی، ترس از تفتیش و حسادت های درونی جامعه، ضعف عوامل اجرایی در جذب سرمایه و یا عدم حمایت از نهادهای سرمایه گذار اشاره کرد.
او می گوید:توزیع هدفمند تر سرمایه های ارسالی مهاجران، به کارگیری برخی اصول برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین ضروری است؛ براین اساس ایجاد نوعی نهاد مدیریتی با رویکرد شناخت، ارزیابی، نظارت و معرفی عرصه های فضایی مناسب تر برای سرمایه گذاری و جذب هر چه بیشتر مهاجران سرمایه گذار و رفع برخی موانع ساختاری، در راستای پیشبرد مطلوب تر اهداف توسعه در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می شود.
ایجاد عوامل انگیزشی و حمایتی برای جلب سرمایه ها در منطقه مورد مطالعه در سطوح داخلی و خارجی و رفع موانع و محدودیت های پیش رو که دراین راستا ایجاد دفاتر ارتباط بین الملل و اطلاع رسانی بین المللی و ارتباط با سفارت خانه برای جذب کارآفرینان و سرمایه گذاران خارجی به ویژهایران مقیم خارج پیشنهاد میگردد.
ایجاد کارگروه دائمی فرصت های سرمایه گذاری
سیاست افزایش سرمایه های ارسالی در فعالیت سرمایه گذاری و تولیدی باید بر اساس ترکیبی از ملاحظات عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه دریافت کننده سرمایه های ارسالی تنظیم شود و این مهم جزو سیاست گذاری های کلی اقتصاد آن جامعه به حساب آید.
نامداری می گوید: در برخی از کشورها طیف وسیعی از سیاست های اجرایی در ارتباط میان سرمایه های ارسالی و توسعه فعالیت های سرمایه گذاری به منظور تبدیل دریافت کنندگان سرمایه های ارسالی یا مهاجران بازگشت به کارآفرینی وجود دارد، که لزوم بازنگری و به کارگیریاین سیاست ها درسایر برنامه های محلی و منطقهای موجود و آتی منطقه مورد مطالعه با هدف افزایش بازدهی و اثر بخشی هر چه بیشتر سرمایه های ارسالی مهاجران ضرورتی غیرقابل انکار است.
وی می افزاید که دراین راستا استقرار کارگروه دائمی برای بازشناسی فرصت های جدید سرمایه گذاری در بخش های مختلف در چارچوب برنامه توسعه راهبردی و اعلام آنها به طور گسترده و شفاف و همچنین استقرار یک نظام اطلاع رسانی عمومی در مورد فرصت های سرمایه گذاری در منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد میگردد
نامداری معتقد است: فرجام سخناینکه هر گونه دیدگاهی که مهاجرت را موجب پیامدهای منفی در مبدا و مقصد می داند، نیازمند بازنگری است؛ در صورت پذیرش نتایج مثبت مهاجرت، با آموزش مهارت و حرفه آموزی به ویژه مهاجرت هایی که در راستای مشاغل دورهای و فصلی افراد مهاجر باشد، می توان شانس کاریابی در مقصد و افزایش سرمایه های معیشتی آنها را بیشترکرد.
وی می گوید: هر گونه اقدام عمرانی و توسعهای که در عرصه های جغرافیایی صورت می گیرد باید بر اساس الگوهای فضایی و آمایش سرزمینی منطقه ای طراحی و اجرا شود تا بتوانند نتایج مثمر ثمرتری را به همراه داشته باشند.
وی معتقد است که سرمایه های ارسالی مهاجران بین المللی به دلیلاینکه از چارچوب دریافتی سهل تری نسبت به دیگر منایع مالی توسعه برخوردارند و هچنین از توان مالی به نسبت بالاتری نیز برخوردارند، می توانند نقش کلیدی در توزیع و تعادل بخشی به نظام خدمات رسانی در سایر بخش های کارکردی جامعه داشته باشند.
ردپای مهاجران در تحولات منطقه
مجید حجتی دیگر میهمان میزگرد تخصصی ایرنا و از پژوهشگران و محققان لارستانی است که مطالعات عمیق و گسترده در این حوزه داشته و با ارایه توضیحات جامع و با نگاه تحلیلی معتقد است که مهاجرت مردمان جنوب ایران و فارس از منحصر به فردترین مهاجرتها در طول تاریخ ایران زمین است.
حجتی توضیح داد که بر اساس یافته های پژوهشی و تاریخی ، ایران با جمعیت بیش از ۸۰ میلیون نفری، هفدهمین کشور پرجمعیت جهان و از لحاظ وسعت، در یک پله پایین تر، یعنی رتبه هجدهم جهان قرار دارد.
به گفته حجتی ، بر اساس اعلام سازمان مهاجرت بین الملل(IOM) موقعیت جغرافیایی ایران آن را به ناحیه ای تبدیل کرده که هم به عنوان مبدأ و هم مقصد مهاجر و تا حدودی پذیرش پناهنده، ایفای نقش می کند.
وی معتقد است که جمهوری اسلامی ایران و به ویژه مناطق جنوبی آن همواره هم خود پذیرای مهاجر بوده و هم خود مهاجر و به این سو و آنسوی جهان گسیل کرده و البته ایران به ویژه مناطق جنوبی اش همواره گذرگاه بسیاری از مهاجران جهان بوده است.
همچنین قرار گرفتن کشورمان در بین دو دریا از شمال و جنوب و نیز و میان سه قاره بزرگ آسیا ، آفریقا و اروپا موجب گشته است که مهاجران و یا پناهندگان عبوری فراوانی را در خود ببیند و البته از این موضوع آمار مشخصی در دست نیست.
او توضیح بیشتر می دهد که مقاصد اصلی ایرانیان در گذشته کشورهای پیشرفته و ثروتمند دنیا بود و بر این اساس کشورهای امریکا، قطر، کانادا، کویت، آلمان، انگلیس، سوئد، استرالیا و امارات متحد عربی و بحرین از جمله مقاصد اصلی مهاجران ایرانی هستند.
بر اساس یافته های حجتی و پژوهش های تاریخی ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس(GCC)، شامل عربستان، امارات، عمان، کویت، قطر و بحرین که بالاترین تراکم مهاجر در جهان را دارا هستند در جنوب ایران واقع شده اند و در حقیقت مقصد اصلی مهاجران جنوب فارس همین مناطقند.
او می گوید: تراکم مهاجر در این مناطق ۱۳ برابر تراکم مهاجر در جهان است و اینکه ۹۸ درصد نیروی کار امارات و ۹۰ درصد نیروی کار قطر، مهاجر هستند.
حجتی با ارتباط این توضیحات خود با موضوع مهاجرت لارستانی ها و شهرهای جنوب فارس معتقد است که با نگاهی به آمار بانک جهانی مشاهده می شود از ۱۰ کشور نخست مقصد مهاجرت ایرانیان، ۶ کشور اروپایی و آمریکا دارای یک دسته بندی و چهار کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس(GCC)، یعنی کویت، امارات، قطر و بحرین در یک دسته بندی مهاجرتی دیگر قرار می گیرند.
او یادآور می شود که گروه مهاجرتی نخست را به طور معمول مهاجران ثروتمند، تحصیلکرده و پناهندگان تشکیل می دهند که اوج آن به پس از انقلاب و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله تا به امروز باز می گردد؛ همچنین این نوع مهاجرت ها بیشتر از کلان شهرهای ایران انجام می گرفته است.
او می گوید: با این حال پراکندگی مناسبی را می توان برای مهاجران دسته اول قائل بود که البته مورد نظر و بررسی ما در این مجال قرار نمی گیرد و شاید در فرصتی دیگر بتوان آن را و اثرات مثبت و منفی اش را به تفصیل واکاوی کرد.
مناسب ترین نوع مهاجرت در جنوب فارس
حجتی می گوید: مهاجرت های کار یا مهاجرت های رفت و برگشتی، اصطلاحی است که بر این پدیده بسیار مهم بین المللی تلقی می شود؛ نظریه پردازان حوزه مهاجرت نتیجه گرفته اند که مهاجرت های رفت و برگشتی، مناسب ترین نوع مهاجرت است.
وی ادامه می دهد که جالب است بدانیم سازمان های معتبر جهانی از قبیل بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان مهاجرت بین الملل، ۱۵ سالی است که این نوع مهاجرت را در صدر توجهات و مطالعات خود قرار داده اند.
وی معتقد است که به عقیده آنها چون هم در مبدأ و هم در مقصد موجبات آثار مثبت خواهند بود و بی گمان مصداق عینی این نوع مهاجرت در لارستان بزرگ و شهرهای جنوب فارس به وضوح قابل مشهود است و از جمله مناطق و کانون های اصلی آن به شمار می رود.
حجتی می گوید: بر اساس آماری که بانک جهانی ارایه داده چهار کشور ثروتمند عربی در لیست ۱۰ کشور نخست مقصد مهاجرت ایرانی هاست.
او تاکید می کند که آیا می توان ارزیابی کرد که چه بخشی از این سرزمین از این نوع مهاجرت بهره می برد؛ قدر مسلم آن است که لارستان بزرگ و مناطق جنوبی فارس به عنوان مهمترین کانون های توجه در این نوع مهاجرت هستند.
حجتی معتقد است که بر اساس شواهد مکتوب و شفاهی، حوزه لارستان کهن (شامل نواحی جنوبی فارس و حتی بخش هایی از هرمزگان) محل تمرکز این مهاجرت در جنوب ایران بوده است.
یافته های تاریخی نشان می دهد که بالای ۸۰ درصد ایرانیان مهاجر در امارت و کویت به عنوان دو مقصد اصلی کانون مهاجران ایران و به خصوص منطقه لارستان کهن هستند.
او می گوید: بر اساس یافته های پژوهشی که طی چند سال سال و با مطالعه عمیق حتی از اقصی نقط کشورهای جهان صورت گرفته حاکی است که جمعیتی افزون بر ۶۰۰ هزار نفر هم اینک از ایرانیان و مناطق جنوبی به ویژه شهرهای جنوب فارس مقیم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هستند.
بر این اساس و حتی به گفته نمایندگان پیشین کار ایران در امارات و کویت، بیش از ۸۰ درصد ایرانیان حاضر در کشورهای عربی از مردم نواحی جنوبی ایرانند آن زمان برآورد شد که ۴۱۶ هزار نفر از اهالی جنوب در آن کشورها مشغول به کار بودند.
حجتی می گوید: همچنین بر اساس مقاله ای که احمد فرامرزی در دهه ۱۳۲۰ارایه داده است، ترکیب جمعیتی مهاجران ایرانی از بنادر خلیج فارس به دیگر نواحی را به خوبی مشخص ساخته است که بر اساس آن تجار و مردم اهالی بهبهان، لیراوی، دشتی، دشتستان و لارستان به کویت؛ تجار و مردم اهالی لارستان، بستک، اوز، گراش، اشکنان و بندرلنگه به دوبی؛ تجار و مردم اهالی بلوک صحرای باغ، بندرلنگه و خنج به ابوظبی؛ و تجار و مردم اهالی عمادده، لارستان، گراش، صحرای باغ و بندرلنگه به قطر؛ تجار و مردم اهالی بندرلنگه، خنج، فیشور و لارستان به شارجه؛ تجار و مردم اهالی اوز، لارستان، بندرلنگه و خنج به رأس الخیمه مهاجرت کرده و محیطی به طور کامل ایرانی را در آن نواحی بوجود آورده اند.
حجتی ادامه می دهد که نمی توان تحلیل مشخصی از فراز و فرودهای مهاجرت به کشورهای حوزه خلیج فارس ارائه کرد اما با توجه به گفتگوهایی که با خلیج روها تاکنون انجام شده، شاید بتوان گفت دهه۱۳۵۰ تا ۱۳۸۰ اوج مهاجرت های لارستانی ها به کشورهای GCC ( حوزه خلیج فارس) بوده است.
حجتی می گوید: با بررسی منابع تاریخی و شفاهی می توان دریافت مقاصد تجاری مردمان جنوب ایران و لارستان بزرگ در دوره های مختلف، علاوه بر سواحل شمالی خلیج فارس همچون هرمز (بندرعباس)، بندرلنگه، سیراف، بستک همچنین برخی کشورهای منطقه چون هند، شرق آفریقا، جنوب شرقی آسیا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را شامل می شد.
وی البته ما را برای پی بردن بیشتر به این موضوع به مقاله یک ایران شناس ژاپنی رجاع داد و می گوید: ژان اوبن، ایران شناس معاصر در مقاله ای با نام «بررسی مسیر کاروانی سیراف، از خنج و فال» می نویسد: جهت گیری لار به عنوان امارت خودمختاری که امکانات مهمی نداشت و فاقد افراد برجستهی اداری بود، بیشتر به جانب هندوستان بود و تجارش بیشتر به آن نواحی رفت و آمد داشته اند.
حجتی یادآور می شود که مجاورت مناطق جنوبی ایران با خلیج فارس موجب شده که بسیاری از مردم این ناحیه و از جمله لارستان با سفرهای دریایی و بازرگانی و تجارت از همان گذشته های دور تاکنون خو بگیرند.
روند کاهشی مهاجران در جنوب فارس
وی می گوید: از آن دوره به بعد، دلایل مختلفی موجب کاهش روند مهاجرت مردمان جنوب ایران، شده است که می توان آنها را در سه بخش قرار داد؛یکی از مهمترین دلایل اجتماعی این کاهش، بالارفتن منزلت اجتماعی خانواده های خلیج رو و البته ضرورت ارتقای سطح تحصیلی فرزندان آنان است.
او یادآور می شود که چنین تغییراتی موجب شد که تمایل فرزندان، نسبت به ادامه دادن تجربه تلخ دوری از خانواده و نیز انجام کارهای سخت و پردردسر پدر در کشورهای عربی، کاهش یابد و روی آوردن به فعالیت های دولتی و خدماتی و شغل های آزاد در داخل کشور را ارجح بدانند.
حجتی در تکمیل این بخش از سخنان خود معتقد است که عامل مهم دیگری که در کاهش روند مهاجرت به کشورهای عربی موثر است رکود اقتصادی حاکم بر این کشورها در این اواخر و کاهش فعالیت های اقتصادی آنان بوده است؛ ساخت و سازهای فراوان کاهش یافته و چند سالی است که از آن دوران درخشان رونق خبری نیست.
اما عامل سوم که شاید بتوان آن را مهمترین عامل رکود مهاجرتی لارستانی ها دانست، برخی سخت گیری ها از سوی کشورهای مقصد و تا حدودی در تنگنا قرار گرفتن ایرانیان در کشورهای عربی است که این مهم البته نیازمند حمایت ها و ورود جدی مسئولان کشورمان و تسهیل گری روند رفت و بازگشت مهاجران و خلیج روها به کشورهای حوزه خلیج فارس را می طلبد.
مصادیق مشهود از نقش مهاجران در توسعه منطقه
حجتی معتقد است: مهاجران و خیران لارستانی همگام با توسعه زادگاه خود نیازهای به روزتری را نیز مرتفع کرده اند که مصداق عینی آن که با همکاری بنیاد خیریه هاشمی شهر لار انجام شده می توان به احداث دانشگاه ها، تامین تجهیزات درمانگاهی و بیمارستانی احداث ساختمانهای علمی و تحقیقاتی چون پژوهش سرای دانش آموزی و برج علم و فناوری را می توان برشمرد. بزرگترین گنبد رصدخانهای ایران در لارستان و توسط خیرین بنا شده است. همچنین در بحث تعمیر و احیای آب انبارها باید به این نکته توجه داشت که شهر لار با احیای این برکه ها فرصت بسیار ارزشمندی را در حوزه گردشگری و توریسم در کشور برای خود فراهم خواهد آورد.
مشارکت خیرین دربیش از ۳۰۰ پروژه بهداشتی و درمانی
حجتی با توجه به بررسی و ارایه آماری از نقش ممتاز و مشارکت مثال زدنی خیرین لارستانی در پروژه های مختلف عمرانی، بهدشاتی، فرهنگی، آموزشی و زیرنبایی می گوید: در یک تحقیق و مطالعه آماری درباره میزان نقش مهاجران و خیرین در حوزه اماکن درمانی لارستان نتایج جالبی بدست آمده است.
وی با بیان اینکه ۲۱۶ پروژه ساخت و بازسازی از سال ۱۳۱۹ تاکنون شمارش شد که ۱۴۳ مورد از آنها مشارکتی است و از این تعداد ۱۰۰ پروژه نیز با مشارکت ۱۰۰ درصدی خیرین ساخته و به بهره برداری رسیده است.
به گفته این محقق لارستانی همچنین نزدیک به ۸۵ درصد اماکن درمانی شهر و روستاهای منطقه اوزبا مشارکت خیرین احداث و بازسازی شده است؛ این آمار برای صحرای باغ بیش از ۷۵ درصد، بنارویه بیش از ۶۰ درصد، بخش مرکزی حدود ۶۰ درصد و بخش های جویم و بیرم هم ۵۰ درصد بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده است.
وی اذعان می کند: باید توجه داشت که به میزان تعداد مهاجران در بخش های مختلف، این آمار مشارکت نیز کم و زیاد شده است و بدین معنا نیست که در برخی بخش ها مردم کم لطف هستند؛ بلکه به وضوح می توان اثر مهاجرت را بر توسعه زیرساختی در حوزه های مختلف درمان مشاهده کرد.
بر اساس تحقیق حجتی نکته بسیار جالب در منطقه اوز بود که نزدیک به ۷۵ درصد پروژه ها ۱۰۰درصد از سوی مهاجران و خیرین صورت پذیرفته است.
وی می گوید: اینها شاهکارهایی است که در لارستان خلیج رو ها رقم زدند. واضح تر بگویم، جریان پول از کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس به لارستان با تعصب مثبت قومی لارستانی ها این نتایج ارزشمند را به بار آورده که در ایران بی نظیر است.
نکته مهم آنجاست که این مشارکت ها از دهه ۱۳۶۰ آغاز شده، که مصادف است با آغاز کاهش ارزش ریال ایران و البته رشد اقتصادی کشورهای عربی و همه این موارد به وضوح نشان می دهد که این مراودت ها و مهاجرت ها چه کمک های شگفت آوری به توسعه جنوب ایران کرده است.
وی می گوید: نکته حائز اهمیت تر در این رهگذر آن است که کمک ها و مشارکت های راهبردی، هدفمند و هوشمندانه خیرین و افراد نیک اندیش این منطقه همواره متناسب با مقتضیات زمانی و به فراخور نیازهای روز جامعه بوده و کمک ها و مشارکت های خود را به هر مسیری که نیاز منطقه و رونق شهرستان احساس می شود، سوق داده اند.
حجتی به آغاز فعالیت مرکز رشد و ساختمان ۱۶۰ میلیارد ریالی خیرسازبرج فناوری لارستان اشاره می کند و می گوید: با توجه به ظرفیت های منطقه ای در زمینه تعاملات بین المللی و مراودات و تبادلات تجاری با کشورهای حوزه خلیج فارس، ماموریت ایجاد زیرساخت های مورد نیاز برای تحقق کریدور صادراتی محصولات دانش بنیان می تواند در سرفصل سیاست های راهبردی پارک علم و فناوری استان فارس و حوزه لارستان بزرگ برای این مرکز تعریف شود.
او معتقد است که با توجه به ارتباطات تجاری و بازرگانی و وجود خیرین و نیک اندیشان که امروز دیگر به شبکه ای گسترده ،عمیق و در هم تنیده تبدیل شده ، بهترین و مناسب ترین راهبرد برای حرکت در مسیر توسعه این منطقه می تواند بر پایه اقتصاد دانش بنیان باشد.
روابط مثبت با همسایگان
این پژوهشگر و فعال فرهنگی و اجتماعی در لارستان فارس همچنین معتقد است که دولت می تواند در سطحی وسیع تر، جامع تر و با نگاهی راهبردی از طریق همین ارتباط موثر و مثبت مردمان جنوب فارس با کشورهای حوزه خلیج فارس، این منطقه را دروازه ای جدید و استراتژیک برای انجام ارتباطات و مراودات تجاری و بازرگانی و حتی فرهنگی و سیاسی کشور قرار دهد.
حجتی به مهاجرت بسیاری از لاری ها و یا به اصطلاح “خلیج روها” از شهرهای جنوبی فارس به کشورهای همسایه در طول سالیان متمادی اشاره کرد و افزود: نوع مدل مهاجرتی مردمان جنوب فارس و غرب هرمزگان از نمونه های یگانه مهاجرت بین الملل ایرانیان است که اثرات مثبت توسعه ای در ابعاد مختلف در ایران به ارمغان آورده است.
وی تصریح کرد: تاریخ گواه آن است که لارستانی ها قرن هاست بخش عمدهای از تجارت و اشتغال در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس را در اختیار داشته اند که البته به سبب برخی فراز و نشیبها در مناسبات ایران با برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس طی دهه های اخیر، مشکلات فراوان اقتصادی و سیاسی را برای بسیاری از این افراد رقم زده است.
حجتی تاکید کرد: هم اینک بخش عظیمی از نخبگان لارستانی، بستکی، خنجی، گراشی و اوزی در رده های بالای ارکان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورهای حوزه خلیج فارس فعالیت موثر دارند و همواره چشم به سوی سواحل شمالی خلیج فارس دوختهاند تا شرایط مساعدی برای حضورجدی تر آنها نیز فراهم شود.
او ابراز امیدواری کرد که در دولت جدید با شکل گیری روابط مثبت و کم حاشیه سیاسی بین ایران و کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس توسعه جنوب کشور آهنگی جدید و امیدبخش به خود گیرد.
حجتی می گوید: تعامل مثبت ودوستانه و گسترش روابط دوسویه با همسایگان از نگاه مردم و خلیج روهای لارستانی در راستای روابط تجاری و بازرگانی خلاصه نمی شود و در فراسوی این ارتباط و دیپلماسی با نگاهی تحلیل مدارانه و موشکافانه از منظر روابط بین الملل می تواند امتیازی چندوجهی نیز برای دو طرف به ویژه ایران به ارمغان آورد.
او معتقد است که شکل گیری روابط مثبت و کم حاشیه سیاسی کشورمان با همسایگان به ویژه کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس مهمترین خواسته و مطالبه جدی مردمان حوزه شهرهای جنوبی استان فارس از دولت سیزدهم است و آنها می خواهند که این رابطه دو سویه و دوستانه درعالی ترین سطح ممکن برقرار شود.
جمهوری اسلامی ایران در مجموع با ۱۵ کشور دارای مرزهای خاکی و آبی است و به عبارت دیگر این کشورها همسایه های ایران به شمار می روند. هفت کشور پاکستان، افغانستان، ترکیه، عراق، ارمنستان، آذربایجان و ترکمنستان با جمهوری اسلامی ایران مرز خاکی دارند.
همچنین کویت، قطر، امارات متحده عربی، بحرین، عمان، عربستان، روسیه و قزاقستان هشت کشوری هستند که از طریق مرزهای آبی خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، همسایه کشورمان به شمار میروند.
روان سازی ارسال وجه خیرین
وی همچنین خواستار رفع برخی موانع و روان سازی جریان رسمی ارسال وجه توسط ایرانیان از کشورهای عربی به ایران شد.
این مترجم و پژوهشگر همچنین به موضوع استفاده بهینه و مناسب از سرمایه های هنگفت مهاجران بویژه برای انجام کارهای عام المنفعه در منطقه نیز اشاره کرد و معتقد است: به همان میزان که باید زمینه و شرایط امن برای این افراد و سرمایهگذاران در آن کشورها فراهم شود باید مسیر صحیح هزینه کرد این سرمایه ها و منابع مالی تجارو بازرگانان ایرانی مقیم کشورهای حوزه خلیج فارس نیز به نحو شایسته ساماندهی و هدایت شود.
او می گوید: مساله تجارت و مهاجرت در جنوب از قدیم تاکنون همواره دارای فرازو و فرود بوده، آنگاه که تعامل و ارتباطات و تبادلات سیاسی ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس به نحو مطلوب برقرار بوده توفیقات و میزان سرمایه های ارسالی به منطقه و رونق بازرگانی را شاهد بودیم و البته منطقه هم بر مدار توسعه و رونق بوده است.
وی می گوید: امروز با حمایت و تدبیر دولت سیزدهم که یکی از اولویت ها و سیاسیت های راهبردی خود را مبتنی بر تعامل بیشتر با همسایگان بویژه کشورهای حوزه خلیج فارس گذاشته می توان امیدوار به بهبود اوضاع و فراز دیگری از همان رونق و توسعه گذشته این منطقه با بهره گیری از وجوه ارسالی از سوی مهاجران و افرادی بود که دل در گرو توسعه و پیشرفت منطقه خود دارند.
دستاوردهای فرهنگی، ورزشی و تجاری مهاجران
حجتی معتقد است که مهاجرت لاری ها به کشورهای مختلف آسیایی و حوزه خلیج فارس را نباید و نمی توان تنها در موضوع خاص ارسال وجه خلاصه و محدود کرد؛ او معتقد است که ردپای لاری های مقیم خارج از کشور در بسیاری از حوزه ها و تبادلات فرهنگی و سیاسی هم ظهور معناداری داشته است.
حجتی معتقد است که از آنجا که بسیاری از خیرین این دیار بیشتر دیدگاه های تجاری و یا مذهبی دارند و این دو مقوله از دیرباز در وجود مردم این منطقه و خیرین بوده و نسل به نسل به لحاظ فکری در درون آنها نهادینه شده است.
این پژوهشگر می گوید: با بررسی های عمیق تر می تون به این نکته پی برد که علاوه بر مسایل اقتصدی و ارسال وجه از سوی مهاجران و کارهای عام المنفعه اقتصادی آنها در توسعه منطقه به دیگر وجوه برجسته و تبادلات فرهنگی و اجتماعی این مهاجران هم توجه کرد.
اوحتی موضوع حلوای مسقطی لاری را مثالی دقیق و مصداقی عینی از تحلیل و تصدیق گفته هایش می داند و می گوید: علاوه بر تبادل و مراودات تجاری به نوعی تبادلات فرهنگی و ساختارهایی از سنت ها و آداب و حتی رسوم زندگی مردمان از کشورهای مبدا و مقصد نیز در این فرآیند رفت و برگشت های مهاجران به وضوح دیده می شود.
هنر تولید حلوا مسقطی لار همانگونه که از نامش پیداست از حدود ۱۰۰ سال پیش توسط حاج محمد قناد از مسقط عمان به ایران انتقال داده شد و از آن زمان تاکنون نسل در نسل، این ارمغان گرانبها که به نوعی شناسنامه و هویت لارستان نیز محسوب می شود به نسل امروز رسیده است.
وی ادامه داد که هم اینک نیز در گوشه و کنار شهر استادان و مردان سالخورده در کنار جوانان علاقه مند به این سوغات خوش لاری را میتوان دید که پیشبند بستهاند و در کارگاه های کوچک و بزرگ شهر بردبارانه و به شیوه ای ماهرانه و نوآورانه به پخت و تهیه این دسر مقوی در انواع و حالت ها و با برندهای مختلف مشغول هستند.
او در تکمیل این بخش از سخنانش می گوید این فوت و فن هایی که استادان و قنادان لاری در تهیه این حلوای مقوی که تا حد قابل ملاحظه ای با حلوای آن زمان مسقط عمان تفاوت فاحش دارد به کاربستهاند و آن هنر اقتباس شده از مسقط عمان هم اینک به سوغات شهر و دیار این منطقه تبدیل شده است.
مهاجرت در جنوب فارس نگاه چند بُعدی می طلبد
دکتر فاطمه نوروزی استاد دانشگاه شهرهای جنوبی فارس دیگر میهمان میزگرد تخصصی ایرنا هم معتد است که باید نگاهی چند وجهی و در ابعاد مختلف در مورد نقش و کارکردهای مثبت و منفی مهاجران داشت.
وی می گوید: اینکه بگوییم هیچ نکته ای منفی نمی توان در مورد مهاجران و خانواده های آنان پیدا کرد و یک جانبه و تنها بر روی جنبه های مثبت آن تمرکز کرد به نظر می رسد خود خطایی راهبردی است.
وی معتقد است که در واقع نام گرفتن لارستان و شهرهای جنوب فارس به عنوان منطقه ای خیرخیز و تمرکز بیش از حد روی این موضوع و مشهور شدن منطقه به کاسب و خلیج رو بودن مردم خود جلو جذب سرمایه های دولتی را تا حدود زیادی گرفته است.
او معتقد است که با وجود همه این جنبه های مثبت که البته عمده آن هم در زمینه مسایل مالی و اقتصادی است اما در کنار دستاورهای بی بدیل و مثبت باید به برخی آسیب ها و چالش های نهفته در این حوزه نیز پرداخت.
نوروزی می گوید: آسیب های ناشی از مهاجرت مهاجران و خانواده های مناطق جنوبی فارس که بیشتر در قالب و قامت مرد خانواده ها صورت می گیرد آسیب های اجتماعی حتی فرهنگی به دنبال داشه است و باید نگاه آسیب شناسانه و موشکافانه به برخی نتایج و پیامدهای منفی و حتی سنگین آن مورد بررسی قرر گیرد.
وی می افزاید: این مشکلات و آسیب ها در حقیقت نافی جنبه های مثبت زیادی که در حوزه های اقتصادی و تامین زیرساخت ها برای منطقه داشته نیست ، اما نمی توان به سایر جنبه ه و پیامدهای این موضوع مهم اجتماعی هم چشم پوشی کرد.
نوروز البته به یکی از جنبه های منفی و آسسیب های دیگر که به نوعی نیازمند اقدامات طولانی مدت مهاجران در کشورهای مبدا هست اشاره می کند و معتقد است که این موضوع پیامدهای منفی زیادی داشته است و تا حدودی تحکیم بنیان خانواده خدشه وارد کرده است.
او می گوید: بر اساس تحقیقات و پژوهش های میدانی که خود وی بدست آورده به خبرهای ناخوشایند و نتایجی تا حدودی نگران کننده رسیده که البته پرداختن به جزئیات و مصدایق این آسیب ها در این مجال نمی گنجد.
دکتر نوروزی البته از اینکه برخی کمک ها و مشارکت های خیرین در راستای نیازهای مبرم منطقه و بر اساس نیاز سنجی درست و متناسب با مقتضیات زمانی و به روز جامعه و مردم نیست هم تا حدودی نقد دارد و می گوید: باید توازن و نوعی تعادل بخشی در میزان مشارکت ها و کمک های خیرین اعمال شود .
البته این نکته حائز اهمیت در سخنان این استاد دانشگاه هم بارها در نگرش ها و دیدگاه های سایر کارشناسان و منتقدان محلی به آن تا حدودی پرداخته شده است و همواره نسبت به این موضوع که باید کمک های خیرین و ارسال وجوه مهاجران بر اساس نیازهای روز مردم و جامعه باشد تاکید فراوان شده است.
او معتقد است که این چالش را البته نمی توان به همه مناطق جنوب فارس تعمیم داد زیرا به عنوان نمونه ورود و مشارکت خیرین و شهروندان و مهاجران شهرستان اوز در حوزه مسایل و امور فرهنگی هم امید بخش و هم قابل تامل و تحسین است.
خواسته مسئولان و مردم لارستان بزرگ از وزارت امور خارجه
مسئولان و اهالی لارستان بزرگ و جنوب فارس به همان میزان که موضوعات داخلی برایشان اهمیت و ضرورت دارد؛مسایل منطقه ای به ویژه حوزه سیاست خارجی و روابط کشورمان با کشورهای منطقه خلیج فارس را هم با دقت، ظرافت و با حساسیت دنبال می کنند؛ چون زندگی، آینده و توسعه دیارشان به این مهم گره خورده است.
آنها البته همواره یک خواسته معقولانه و به حق از دولت ها و مسئولان امر به ویژه حوزه سیاست خارجی کشورمان داشته اند و آن هم اتخاذ یک سیاست راهبردی و روابطی دوستانه و بدون هرگونه تنش های سیاسی با کشورهای منطقه حوزه خلیج فارس است که از قضا یکی از اولویت های اساسی دولتمردان سیزدهم از آغاز فعالیتش تاکنون نیز بر همین امر استوار بوده است.
نماینده مردم لارستان، خنج، گراش و اوز در مجلس شورای اسلامی هم همگام با مردم دیارش خواستار روابطی دوستانه و بدور از هرگونه جنجال آفرینی های سیاسی از سوی کشورمان و اتخاذ تدابیر راهبردی و اصولی بر پایه روابط متقابل و دوستانه در عالی ترین سطح ممکن با کشورهای همسایه است.
حسین حسین زاده هفته گذشته در دیدار خود با وزیر امور خارجه کشورمان ضمن ارایه گزارشی از نقش مهاجران لارستانی و جنوبی های فارس به کشورهای حوزه خلیج فارس در توسعه و تحولات این منطقه، خواستار ادامه و تقویت روابط دوستانه و گسترش مبادلات تجاری و بازرگانی با این کشورها شد.
وی در همین زمینه بر ممانعت تعدادی از دولتها از حضور برخی ایرانیان در این کشور برای تداوم اشتغال و اقامت تاکید کرد و گفت: این موضوع در دیدار با وزیر پیشین امور خارجه نیز مطرح شد.
امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هم در این دیدار بر تلاش برای حل مشکلات مهاجران ایرانی در کشورهای منطقه حوزه خلیج فارس تاکید کرد و گفت: پیگیریهای دیپلماتیک در این راستا در حال انجام است.
بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی شهرستانهای لارستان، خنج، گراش و اوز و تجار و بازگانان جنوب فارس به منظور توسعه دیپلماسی اقتصادی از دیگر محورهای این جلسه بود.