به گزارش آفتاب لارستان، «مجید حجتی» در چهارمین نشست از سلسله همایشهای مجازی «لاراُستان» که جمعه شب با موضوع «حوزه نفوذ و جایگاه لارستان در مراجعات منطقهای» از صفحه اینستاگرام lar.ostan برگزار شد، با تحلیل کتاب «علل و عوامل جابجایی کانونهای تجاری در خلیج فارس» نوشته «دکتر محمدباقر وثوقی» گفت:
در ابتدای این کتاب میخوانیم که از پیش از سده نهم میلادی، سفرهای دریایی در دو سوی سواحل خلیج فارس همیشه توسط دریانوردان ایرانی انجام میشد و با خاور دور تجارت داشتند.
پس از افول تجارت در «بندر کنگ»، «بندرلنگه» در سواحل شمالی خلیج فارس کانون تجارت میشود و به دلیل برخی ناامنیها در بحرین، تجارت مروارید هم به بندرلنگه منتقل میشود و مهاجران اولیه در لنگه که در ابتدا یک روستا بود از شهرهای لار، اوز، بیدشهر و بستک بودند که تجارت بندر جدیدالتاسیس را برعهده میگیرند.
در اواخر دوره قاجار، شاهد افول بندرلنگه هستیم، عوامل مختلفی در این موضوع نقش داشتند از جمله صدور قوانین سنگین گمرکی و استقرار اداره گمرکات در بنادر جنوب در اواخر قاجار؛ همچنین، در اوایل دوره پهلوی، قانون انحصار تجارت به دولت باعث میشود که مردم، تجار و ثروتمندان از بندرلنگه مهاجرت کنند چون تجارت در دست دولت قرار گرفته بود و این آغاز دُبی بود و باعث شد شهر دُبی به مرور بر سر زبانها بیفتد.
شش سال پس از تاسیس دفتر گمرکی در بندرلنگه، موج مهاجرت تجار به سمت بندر دبی آغاز شد و بخش عمدهای از بازرگانان لنگه به آنسوی آبها رفتند و در سال ۱۳۲۵ قمری دفاتر خودشان را در دبی تاسیس کردند؛ لنگه نقش صادرات مجدد را از دست میدهد و به بندر دبی واگذار میشود.
اسنادی از شکایت تجار لاری، بستکی و اوزی وجود دارد که در آن زمان با مرکز نامهنگاری میکردند و حتی یک تاجر اوزی در مقالهای در روزنامه «حبل المتین» از آغاز انحطاط لنگه میگوید و نسبت به نقل مکان تجار به دبی هشدار میدهد.
علاوه بر آن، نهضت مشروطهخواهی در منطقه جنوب فارس و لارستان باعث شد که ناامنیهایی در راهها شکل گیرد و افول بندرلنگه و بندرعباس شدیدتر شود؛ «احمد فرامرزی» در گزارشی میگوید: «لنگه خراب و دبی یک شهر آباد گردید».
اتفاق ناخوشایندی که میافتد این بود که حقوق گمرکی و انحصار تجارت در دست دولت در بندرلنگه، باعث میشود که قاچاق در کشور شکل بگیرد و تجار بندرلنگه نامه میزنند که اگر دولت میخواهد بحث انحصار تجارت یا حقوق گمرکی را داشته باشد فقط برای بندرلنگه نباشد، بلکه برای بنادر اطراف هم این کار را انجام دهید تا قاچاق شکل نگیرد؛ در روزنامه «حبل المتین» اشاره میشود که علت ویرانی لنگه و مهاجرت ۳۵ هزار نفوس از آن، همان شیوع بی اندازه قاچاق در بنادر «شیبکوه» است.
اتفاق دیگری که میافتد، موضوع کشف حجاب در دوره رضاخان است که باعث تخلیه جمعیتی در بندرلنگه و روستاهای ساحلی و حرکت به سمت سواحل جنوبی میشود.
بهدنبال سختگیریهای اقتصادی و فرهنگی، جمع بسیار کثیری از ساکنان جنوب ایران به بنادر کویت، ابوظبی، قطر، دبی، شارجه، راس الخیمه و خور فَکّان مهاجرت میکنند.
احمد فرامزی، نویسنده و نماینده مجلس که اهل روستای فرامرزان بستک بود، در مقالهای، ترکیب جمعیتی مهاجران از بنادر خلیج فارس به دیگر نواحی را بهخوبی مشخص ساخته است: تجار و مردم اهالی بهبهان، لیراوی، دشتی، دشتستان و لارستان به کویت، تجار و مردم اهالی لارستان، بستک، اوز، گراش، اشکنان و بندرلنگه به دبی، تجار و مردم اهالی بلوک صحرای باغ، بندرلنگه و خنج به ابوظبی، تجار و مردم اهالی عمادده، لارستان، گراش، صحرای باغ و بندرلنگه به قطر، تجار و مردم اهالی بندرلنگه، خنج، فیشور و لارستان به شارجه و اهالی اوز، لارستان، بندرلنگه و خنج به راس الخیمه مهاجرت میکنند و محیطی کاملا ایرانی را در آن نواحی به وجود میآورند، بهنحوی که بازار دبی را بهطور قطع ایرانیها و مردم حوزه لارستان در آن زمان آغاز کردند.
تغییر و تحولات منفی که در جنوب کشور شکل میگیرد باعث میشود که دولت ایران در سال ۱۳۲۸خورشیدی هیئتی را مامور رسیدگی و علتیابی به جنوب بفرستد؛ مامورانی که به جنوب میآیند این گزارش را به مرکز میفرستند: «آنچه از همه مهمتر است، یکی اصلاح راهها و دیگر اصلاحات کشاورزی است… برای اینکه اهالی نقاط جنوب بتوانند احتیاجات خود را از بنادر همجوار رفع سازند و به اهالی بنادر نفع (بندر) برسانند، وزارت راه بایستی در ترمیم راههای ساحلی سریعا اقدام نماید و در درجه اول، ترمیم راههای فرعی است به این ترتیب که راههای بنادر به مرکز استان هفتم (بهبهان، شیراز، بوشهر، فسا، آباده و لار) و استان هشتم (کرمان، مُکران، بم، خاش، بندرعباس، زابل، رفسنجان و سیرجان) اتصال یابد و راه بوشهر به شیراز از طریق فیروزآباد امتداد یافته و ساخته شود، ضمنا ساختن اسکله در بوشهر، بندرعباس و چابهار به نحوی که کشتیهای بزرگ بازرگانی و مسافربری بتوانند لنگر بیندازند، همچنین، ترمیم کامل راه شوسه از بندرلنگه به لارستان و تعمیر اساسی راه شوسهای جهرم به لارستان مخصوصا ساختن دو گردنه معروف به «نارنجی» و «بِزَن» و ترمیم خطوط شوسه از لارستان به بندرعباس که منتها درجه قابل توجه است، زیرا در اثر نبودن راه مستقیم بین لارستان و بندرعباس، ارتباط از طریق دریا انجام میشود که در مواقع طوفانی بینهایت دشوار و غیرعملی است و همچنین تعمیرات اساسی راه لارستان به ایرانشهر و تعمیر راه بوشهر به لنگه…»
وضعیت اکنون لارستان بسیار متفاوتتر از سایر شهرهای کشور است و من فقط دو شهرستان را پیدا کردم که تعداد شهرشان بیشتر از لارستان بود، یکی اصفهان با ۱۰ شهر و دیگری بابل با ۸ شهر بود و شهرستان لارستان هم ۸ شهر دارد و این نشان میدهد که اتفاق عجیبی در تولید شهر در منطقه میافتد و ما روستاهایی را داریم که به شهر تبدیل شدهاند و در ادامه روستاهایی وجود دارند که به شهر تبدیل خواهند شد.
در منطقه، نزدیک به ۲۱ روستا داریم که بالای هزار نفر جمعیت دارند؛ بنابراین، مدل شهرنشینی در منطقه ما رواج دارد و این به واسطه پولهای کشورهای عربی است که باعث قدرتمند شدن آن روستا شده و آن روستا دیگر نیاز ندارد که به عنوان نمونه به شهر لار یا شیراز مهاجرت کند، بلکه در روستای خودش مانده، سرمایهگذاری کرده، اتفاقات خوشایندی را رقم زده و جمعیت در آنجا زیاد شده است.
وقتی روستاها و شهرهای اطراف، خودشان اعتماد به نفس پیدا کردهاند و درآمد دارند دیگر نیازی به مهاجرت به مرکز ندارند، بنابراین، جمعیت لار هم زیاد نمیشود.
بهواسطه اعتماد به نفس اقتصادی که پیدا شده، مهاجرتها به مرکز هم کم شده و جمعیت در مرکز هم آن چنان تغییر نکرده است.
اگر منطقه لارستان، گراش، اوز، خنج و بستک را منهای پولهایی که از کشورهای عربی میآید کنیم ته آن چیزی نمیماند و حرفی برای گفتن نداریم.
در حوزه روابط بینالملل باید دقت بیشتری کنیم، نهادها، شهرداریها، دانشکده علوم پزشکی و دانشکدههای دولتی میتوانند این ظرفیت را داشته باشند که یک سری ارتباطات با کشورهای عربی بگیرند، ما چرا به تفاهمنامههای حوزه بین االملل وارد نشویم و با دانشکدههایی که در ابوظبی، شارجه و شهرهای دیگر، با درنظر گفتن هموزن بودن خودمان، ارتباط نگیریم، این موضوع، پرستیژی برای منطقه ماست که هیچ منطقهای در ایران این پرستیژ را ندارد که بتواند با کشورهای ثروتمند عربی که بیشترین تراکم مهاجر در دنیا را دارند ارتباط داشته باشد.
راهبرد ما در حوزه بینالملل باید در نهادها و سازمانهای کلانترمان به وجود بیاید، بنابراین بحث اعزام نیروی کار را باید جدی بگیریم، دو قشر را در بین لارستانیها و جنوب استان فارسیها در کشورهای عربی داریم، یکی بازرگانان هستند و یکی هم نیروهای کار؛ ما باید سرمایهگذاریمان را روی نیروی کار انجام دهیم، نیروی کار است که پول را وارد کشور و منطقه جنوب ایران میکند؛ درواقع، ثروتمند میآید کار خیری انجام میدهد، ساختمان ساخته میشود و فضایی ایجاد میشود، اما پول اصلی که بازارهای منطقه را آباد میکند، به واسطه همین نیروهای کاری است که میروند و هر شش ماه یک بار میآیند و ارز را وارد کشور میکنند؛ بنابراین، باید سیاست اعزام نیروی کار و شکلگیری مهاجرتهای رفت و برگشتی در منطقه را با کشورهای عربی پیگیری کنیم.
بیشتر باید به پرستیژ منطقه فکر کنیم، ما قومی هستیم که روابط بینالملل در آن وجود دارد؛ بنابراین، باید اتفاقاتی را رقم بزنیم تا نشان دهیم که با کشورهای عربی ارتباط داریم، به عنوان نمونه تابلویی به زبان عربی و انگلیسی در بالای مجتمعهای خدمات رفاهی، بیمارستانها، دانشکدهها و فرودگاه نصب کنیم و نشان دهیم که روابط بینالملل داریم و این باعث میشود ثروتمندی که از اینجا رد میشود بگوید من در همینجا سرمایهگذاری میکنم و پول و توسعه در اینجاست؛ بنابراین، باید در حوزه روانی هم کار کنیم تا دیگرانی که به منطقه وارد میشوند نگاه ویژهتری به منطقه ما داشته باشند.
اگر شهر لار را منهای مراوداتی که از شهرهای اطراف با آن میشود کنیم نه تنها شهر لار نخواهد بود بلکه نصف شهر لار هم نخواهد بود، بسیاری از مشاغل و کسب و کارهای عمده در شهر لار، بیشتر درآمدشان به واسطه همین مردم مناطق اطراف است که در لار حضور پیدا میکنند.
فیلم کامل این سخنرانی را از لینک زیر در پیج لاراستان ببینید:
https://www.instagram.com/tv/CKM6pkela-w/?igshid=j89a68og2u5d
درسته . همین طور است